خواجه درمانده فرج است و گرفتار گلو
«فانکحوا» بیش نخوانده ست ز قرآن و «کلوا»
کمترک گوش کنند اهل هوا ز اهل صفا
آیت «کم ترکوا» وز همه شان کمترک او
تکیه بر عفو بود این همه گستاخی وی
آه اگر منتقمش وانگذارد به عفو
ای شده همچو کدو جمله شکم کفچه مکن
بهر پر کردن آن دست طمع سوی به سو
تا شود بزمگه شاه سراپرده عشق
خانه خویش بپرداز ازین کفچ و کدو
دست فکرت چه زنی دفع قضا رادر سر
مصلحت نیست که با سنگ کند جنگ سبو
تا نیابی به سر رشته وحدت جامی
دلق صد پاره کثرت نتوان کرد رفو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف حال انسانهایی میپردازد که در دنیا گرفتار شدند و به دنبال رهایی و فرج هستند. او بیان میکند که افراد باید به درستی بهرهبرداری از قرآن و دین بپردازند و از دنیای مادی دوری کنند. اشاره به این دارد که بسیاری از مردم نسبت به حقایق مذهبی بیتوجه هستند و تنها به دنبال لذتهای دنیوی خود هستند. شاعر میگوید که تنها تکیه بر عفو و رحمت خداوند میتواند انسانها را از مشکلات نجات دهد. او به نوعی به ناپایداری و زودگذر بودن زندگی اشاره میکند و نیاز به توجه به مسائلی چون عشق و وحدت را یادآوری میکند. در نهایت، وی به این نتیجه میرسد که برای به دست آوردن معانی عمیق مذهبی و روحانی، باید از تعصبات و تفرقهها فاصله گرفت و به سوی حقیقت و محبت خداوند گام برداشت.
هوش مصنوعی: خواجهای که در سختی و مشکل به سر میبرد، در جستجوی نجات و آزادی است. او تنها بخشی از آیات قرآن را خوانده و به دنبال راه حلی برای حل مشکلاتش میگردد.
هوش مصنوعی: کمتر کسانی که در پی دلخواه خود هستند، به آیات اهل صفا توجه میکنند. آیه «کم ترکوا» در مورد آنها گفته میشود و از بین همه آنها نیز، تنها عدهای اندک هستند که به این آیات گوش میدهند.
هوش مصنوعی: این رفتار بیپروایی به خاطر وجود عفو و بخشش است. آه، اگر روزی انتقامگیرندهاش به این سادگی گذشت نکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند کدو شدهای، فقط به فکر پر کردن شکم خود نباش. دستت را به سمت چیزهای بیارزش دراز نکن.
هوش مصنوعی: برای اینکه در محفل شاه، جشنی برپا شود و فضای عشق به خانهاش گسترش پیدا کند، باید از این کفش و کدو خداحافظی کند.
هوش مصنوعی: در این بیت، به این معنا اشاره شده که تلاش برای مقابله با سرنوشت و قضا و قدر، در شرایطی که مصلحت ایجاب نمیکند، بیهوده است. مانند این که سنگی را هدف قرار داده و بخواهی با آن مبارزه کنی، درحالیکه کار درستتر این است که با شرایط کنار بیایی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به اصل و حقیقت وحدت نرسی، نمیتوانی از تکههای گوناگون کثرت چیز با ارزشی بسازی یا آنها را ترمیم کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لنگ لنگاک من ای بلمه پیوسته برو
مغ مفلوج زده بر به رخت اف تفو
لنگ مغ زاده گر زاصل و چو مازو بی مغز
روی شسته بحشاشات و تراک و مازو
از ره ایمان در کفر مزیدی که چنین
[...]
همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو
چو مرا یافتهای صحبت هر خام مجو
همه سرسبزی جان تو ز اقبال دل است
هله چون سبزه و چون بید مرو زین لب جو
پر شود خانه دل ماه رخان زیبا
[...]
آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو
امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو
امشبی باش که فردا به تو تسلیم کنم
جان و دل هر دو به دستِ تو نهادیم گرو
هم چنین کُنجِ من آراسته می دار چو گنج
[...]
ای بخوبی رخ تو برده ز خورشید گرو
گشته طاق خم ابروی تو جفت مه نو
که شب از روز شناسد بیقین گر نبود
طره و چهره تو مایه ده ظلمت وضو
گر چو پروانه ز غم سوخت رقیبت چه غم است
[...]
من چو از جان شده ام عاشق آن روی نکو
آخراین عشق مرا با تو سبب چیست بگو
از خودم بوی تو می آید واین نیست عجب
هرچه را با گل وبا مشک نهی گیرد بو
من چو با روی تو همچون مگسم با شکر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.