گنجور

 
جامی

خواجه درمانده فرج است و گرفتار گلو

«فانکحوا» بیش نخوانده ست ز قرآن و «کلوا»

کمترک گوش کنند اهل هوا ز اهل صفا

آیت «کم ترکوا» وز همه شان کمترک او

تکیه بر عفو بود این همه گستاخی وی

آه اگر منتقمش وانگذارد به عفو

ای شده همچو کدو جمله شکم کفچه مکن

بهر پر کردن آن دست طمع سوی به سو

تا شود بزمگه شاه سراپرده عشق

خانه خویش بپرداز ازین کفچ و کدو

دست فکرت چه زنی دفع قضا رادر سر

مصلحت نیست که با سنگ کند جنگ سبو

تا نیابی به سر رشته وحدت جامی

دلق صد پاره کثرت نتوان کرد رفو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

لنگ لنگاک من ای بلمه پیوسته برو

مغ مفلوج زده بر به رخت اف تفو

لنگ مغ زاده گر زاصل و چو مازو بی مغز

روی شسته بحشاشات و تراک و مازو

از ره ایمان در کفر مزیدی که چنین

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۳۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مولانا

همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو

چو مرا یافته‌ای صحبت هر خام مجو

همه سرسبزی جان تو ز اقبال دل است

هله چون سبزه و چون بید مرو زین لب جو

پر شود خانه دل ماه رخان زیبا

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو

امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو

امشبی باش که فردا به تو تسلیم کنم

جان و دل هر دو به دستِ تو نهادیم گرو

هم چنین کُنجِ من آراسته می دار چو گنج

[...]

ابن یمین

ای بخوبی رخ تو برده ز خورشید گرو

گشته طاق خم ابروی تو جفت مه نو

که شب از روز شناسد بیقین گر نبود

طره و چهره تو مایه ده ظلمت وضو

گر چو پروانه ز غم سوخت رقیبت چه غم است

[...]

سیف فرغانی

من چو از جان شده ام عاشق آن روی نکو

آخراین عشق مرا با تو سبب چیست بگو

از خودم بوی تو می آید واین نیست عجب

هرچه را با گل وبا مشک نهی گیرد بو

من چو با روی تو همچون مگسم با شکر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه