لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
جامی

خوانی کشیده عشق سزاوار آفرین

بسم الله ای حریف گدا خوی ده نشین

از فیض خاص و عام عجب خرمنی نهاد

کاعیان کاینات ازانند خوشه چین

اورا سزد سپاس که هستند جاودان

هم اولین غریق نوالش هم آخرین

پیرایه توان همه اوست روز کسب

سرمایه جزای همه اوست یوم دین

هم فیض اوست در همه آفاق مستفیض

هم نور اوست در همه ذرات مستبین

تعبیر ازو به صیغه غایب چرا کنم

زینسان که شد مشاهد او دیده یقین

ای آنکه جز وجود تو مشهود مرد نیست

آنجا که هست دیده توحید تیزبین

در عشق تو فنا شدن «ایاک نعبد» است

بعد از فنا بقا به تو «ایاک نستعین »

چون هادی صراط تویی «اهدنا الصراط »

یعنی به سوی خود بنما راه راستین

فرق فقط نتیجه قهری بود عظیم

جمع فحسب حکم ضلالی بود مبین

ما را به جمع تفرقه و جمع ره نمای

محجوب ازین به آن نه و محروم ازان به این

آمین بگوی جامی و فانی شو اندر آن

گر خواهی این دعا به اجابت شود قرین

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین

باشد که در وصال تو بینند روی دوست

تو نیز در میانهٔ ایشان نه ای، ببین

ابوسعید ابوالخیر

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین

باشد که در وصال تو بینند روی دوست

تو نیز در میانهٔ ایشان نه‌ای ببین

فرخی سیستانی

ای خانه مبارک و باغ بآفرین

فرخنده باد و فرخ بر خسرو زمین

شاهنشه زمانه ملک زاده بو سعید

مسعود با سعادت و سلطان راستین

تابود بود و از پس این تابود بود

[...]

مسعود سعد سلمان

ای چرخ ملک و دولت و سلطان داد و دین

مسعود شهریار زمان خسرو زمین

در بزم و رزم نوری و ناری نه ای نه ای

سوزان تری از آن و فروزنده تری ازین

بادی به وقت حمله و کوهی به گاه حلم

[...]

امیر معزی

آن بت که هست چهرهٔ خور پیش او رهین

صد حلقه دارد از سه طرف هر طرف یمین

پیوسته در میانهٔ هر حلقه‌ای دلی

چون خاتمی شده که کبودش بود نگین

گاهی ز تاب زلف به‌ گل بر نهد کمند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه