سوار من که غبار رهش به ماه رسید
نشسته گرد به رخ چاشتگه ز راه رسید
چو مه به موکب سیاره بود شبگیرش
ولی جریده چو خورشید چاشتگاه رسید
پناه ساخته خورشید را به مشکین چتر
به فرق راه نشینان بی پناه رسید
ز کوس شاهی و بانگ سپاهیش برخاست
خروش و ولوله از شهر و کو که شاه رسید
سرم ز طارم عزت به خاک پاش فتاد
ز آستان مذلت به صدر جاه رسید
نکرده دعوی عشقش هنوز سینه به آه
ز اشک سرخ من از هر مژه گواه رسید
چه نعره ها که برآمد ز صوفیان از ذوق
چو نظم دلکش جامی به خانقاه رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر در وصف ورود شاه به شهر و تأثیر آن بر اوضاع و احوال مردم نوشته شده است. شاعر از زیبایی و نور خورشید به عنوان نماد قدرت و عظمت شاه یاد میکند که با حضورش، غبار و تیرگیها را پر میکند. شور و شوق در شهر به وجود میآید و مردم به استقبال او میروند. در این میان، شاعر به احساسات خود نیز اشاره میکند و از تأثیر عشق و اشکهایش سخن میگوید. نعرهها و شادی صوفیان نیز به خوبی نمایانگر سرشوری و شوق مردم از حضور شاه است.
هوش مصنوعی: سوار من، که نشانههای سفرش به زیبایی و درخشش ماه میرسد، در کنار من نشسته و گویی در حال استراحت است، تا زمانی که ناگهان از راه میرسد.
هوش مصنوعی: شب هنگام، به زیبایی و درخشش ماه مشابه است که بر کاروان ستارهها نور میافشاند، اما زمانی که صبح فرامیرسد، او همچون خورشید درخشان میشود و حضورش به وضوح حس میشود.
هوش مصنوعی: چتر سیاه رنگی که مانند پناهی از نور خورشید ساخته شده است، به افرادی که در راه هستند و پناهی ندارند، کمک میکند تا در سایهاش آرام بگیرند.
هوش مصنوعی: از صدای شکوهمند و بانگ ارتش شاه، در شهر و دیار غوغا و هیاهو به پا شد؛ زیرا شاه به شهر وارد شد.
هوش مصنوعی: سرم از جایی که با افتخار و عزت ایستاده بود به زمین افتاد، اما از درگاه ذلت و ناامیدی به مقام و جایگاهی رسیدم.
هوش مصنوعی: عشق او را هنوز از روی ادعا بیان نکرده است، اما صدای آه و اشک سرخ من از چشمانم گواهی بر این عشق میدهد.
هوش مصنوعی: در خانقاه، زمانی که جامی خوشصدا به دست آمده بود، صوفیان از شوق و شادی فریادهایی سر دادند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید
نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید
جمالِ بخت ز رویِ ظفر نقاب انداخت
کمالِ عدل به فریادِ دادخواه رسید
سپهر، دور خوش اکنون کُنَد که ماه آمد
[...]
بیا که قاصد فرخنده پی ز راه رسید
رساند مژده که شاه جهان پناه رسید
فروغ نور جمالش به چشم مهر افتاد
صدای کوس جلالش به گوش ماه رسید
سرود مجلس رندان دردنوش اینست
[...]
بیا که رایت آن نائب آله رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
سپهر دور خوش اکنون زند که ماه آمد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.