گنجور

 
جامی

سوار من که غبار رهش به ماه رسید

نشسته گرد به رخ چاشتگه ز راه رسید

چو مه به موکب سیاره بود شبگیرش

ولی جریده چو خورشید چاشتگاه رسید

پناه ساخته خورشید را به مشکین چتر

به فرق راه نشینان بی پناه رسید

ز کوس شاهی و بانگ سپاهیش برخاست

خروش و ولوله از شهر و کو که شاه رسید

سرم ز طارم عزت به خاک پاش فتاد

ز آستان مذلت به صدر جاه رسید

نکرده دعوی عشقش هنوز سینه به آه

ز اشک سرخ من از هر مژه گواه رسید

چه نعره ها که برآمد ز صوفیان از ذوق

چو نظم دلکش جامی به خانقاه رسید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید

نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید

جمالِ بخت ز رویِ ظفر نقاب انداخت

کمالِ عدل به فریادِ دادخواه رسید

سپهر، دور خوش اکنون کُنَد که ماه آمد

[...]

جامی

بیا که قاصد فرخنده پی ز راه رسید

رساند مژده که شاه جهان پناه رسید

فروغ نور جمالش به چشم مهر افتاد

صدای کوس جلالش به گوش ماه رسید

سرود مجلس رندان دردنوش اینست

[...]

فیض کاشانی

بیا که رایت آن نائب آله رسید

نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید

جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت

کمال عدل به فریاد دادخواه رسید

سپهر دور خوش اکنون زند که ماه آمد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه