ازان با کوه غم فرهاد دست اندر کمر دارد
که پرویز از لب شیرین دهانی پر شکر دارد
وز آن در بادیه حیران رود مجنون سرگردان
که درحی حسن لیلی جلوه با یار دگر دارد
سوی باغم مخوان ای خواجه دهقان چه سود آخر
ز باغی در نظر آن را که داغی بر جگر دارد
کجا در کوی تو یاد آرد از فرش حریر آن کس
که خار اندر ته پهلو و خارا زیر سر دارد
چه حد چون منی از رخ کشیدن زلف مشکینت
براین دولت اگر دارد ظفر باد سحر دارد
به از تابوت محمل نیست وز احباب محمل کش
گر از خاک درت آواره ای رو در سفر دارد
به پیش تیر تو سینه سپر شد وین دل نالان
نه چندین ناله از تیر تو دارد از سپر دارد
هنر عشق است و دانایی ز علم و عقل یکتایی
خوش آن کس کو دلی دانا و جانی پر هنر دارد
شدی عاشق به پای دوست نقد جان فشان جامی
نباشد عاشق آن کز دوست جان را دوستتر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و درد عاشقانه سخن میگوید و به عشق عمیق و بیپایان خود اشاره میکند. او به فرهاد و مجنون، دو اسطوره عاشقی، اشاره میکند و نشان میدهد که در دل عاشق از هر داغی بر جگر، فراق یار رنجی بزرگتر است. شاعر به زیباییهای معشوق و هزینههای عشق اشاره میکند و میگوید که هنر عشق و دانایی در وجود عاشق است. او در پایان به این نکته میرسد که عاشق واقعی، کسی است که جانش را بیشتر از خود دوست دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به مقایسه دو انسان میپردازد: یک نفر که با غم و رنجهای بسیار دست و پنجه نرم میکند و نفر دوم که از لذت و خوشی برخوردار است. نشان میدهد که فردی میتواند با تمام سختیها و دردها روبهرو شود، در حالی که فرد دیگری از زندگی شیرین و لذتهای آن بهرهمند است. این تصویر نشاندهنده دو وضعیت متضاد در زندگی است.
هوش مصنوعی: مجنون در بیابان گم شده و حیران است، زیرا محبوبش (لیلی) با یار دیگری جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: ای خواجه دهقان، مرا به باغ نخوان، زیرا برای کسی که دلش پر از درد و غم است، دیدن باغ و زیباییهای آن چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: کجا کسی که بر بستر خوابش، خار و سنگ است، میتواند از لطافت و زیبایی فرش حریر در کوی تو یاد کند؟
هوش مصنوعی: هیچ کس به زیبایی من از زیباییهای زلف سیاه تو شرمنده نمیشود. اگر سحر در این پیروزی تأثیر دارد، آن سحر باید معتبر باشد.
هوش مصنوعی: بهتر است که بر اثر مشکلات زندگی، انسان به دنبال آغوش محبت و دوستیهای واقعی باشد، تا اینکه در زندگی دچار تنهایی و غم شود. اگر از جایی دور هستی و در این مسیر با دشواریها روبرو شدهای، باید همچنان به سفر خود ادامه دهی و خودت را از ناملایمات رها کنی.
هوش مصنوعی: دل من در برابر تیر عشق تو از خود دفاع کرده و به نوعی سینهام را سپر کرده است. اما با این حال، دل نالان من از اثر تیر تو بسیار رنج میبرد و نالههایم از سپر هم بیشتر است.
هوش مصنوعی: عشق یک هنر است و معرفت از دانش و خرد به تنهایی به دست نمیآید. خوشا به حال کسی که قلبی آگاه و روحی پر از هنر دارد.
هوش مصنوعی: وقتی عاشق کسی میشوی و برای او جان خود را فدای او میکنی، نباید به دنبال پاداش یا هدیهای همچون جام و عشق دیگران باشی. عشق واقعی آن است که کسی جز محبوب را بر خود مقدم نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشا باد سحرگاهی، که بر گلشن گذر دارد
که هر فصلی و هر وقتی یکی حال دگر دارد
گهی بر عارض هامون ز برگ لاله گل پوشد
گهی بر ساحت صحرا ز نقش گل صور دارد
دم عیسیست، پنداری، که مرده زنده گرداند
[...]
مَلِک سنجر جهانداری به میراث از پدر دارد
پدر شادست در فردوس تا چون او پسر دارد
ز فرّ و رسم و آیینش بیاراید همیگیتی
که فَرّ عمّ و رسم جدّ و آیین پدر دارد
بدو نازد همی دولت که با دولت خرد دارد
[...]
مسلمانان سرای عمر، در گیتی دو در دارد
که خاص و عام و نیک و بد بدین هر دو گذر دارد
دو در دارد: حیات و مرگ کاندر اوّل و آخر
یکی قفل از قضا دارد، یکی بند از قَدَر دارد
چو هنگام بقا باشد، قضا این قفل بگشاید
[...]
مرا گویند مولانا ترازوییست کز عدلش
نه میل این یکی دارد نه قصد آن دگر دارد
درین شک نیست کو همچون ترازوییست زین معنی
که میلش سوی آن باشد که او زر بیشتر دارد
هوا ز انسان خنک شد کز جنان حورا همی گوید
خنک آنکو درین سرما مقام اندر سقر دارد
ز مرغی کو خورد آتش حسدها میبرد مرغی
که طوبی آشیانست وز کوثر آبخور دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.