چیست آن شاهد سفید عذار
رو برهنه روان به هر بازار
بس که بر وی رسیده کوب ز دهر
مانده بر پشت و روی او آثار
صورت اوبافضل الاشکال
می رباید دل از صغار و کبار
اختر روشن است لیک او را
بخل ثابت کند کرم سیار
چون منافق دورو ولی ز اسلام
رکن اول نوشته بر رخسار
کاسبان را وصال او آسان
ممسکان را فراق او دشوار
بهر اندوه دیدگان آرد
مایه عشرت از خم خمار
سوی هجران رسیدگان آید
به تلطف گرفته دامن یار
در نداده ست بی میانجی او
هیچ معشوقه تن به بوس و کنار
چون گرانی کندهنر گیرند
سبکی عیب باشد از وی و عار
داغها بی شمار آید ازو
برتن مدخلان به روز شمار
اصل او سیم ناب و چون سیماب
نیستش در کف جواد قرار
پختگان گرچه خام خوانندش
هست ازو پخته مفلسان را کار
هست تا غایتی عزیز که نیست
جز به چشم بلند همت خوار
سال و مه در تردد اودزد
روز و شب در کمین او طرار
نام او نکته پریشان است
لیک جمعیت آورد بسیار
آمد امسالم آنقدر ز عراق
که کف جود شاه جم مقدار
گر کند سال دیگرش تضعیف
عدد آن رسد به بیست هزار
شاه یعقوب بن حسن که گرفت
جود را طبع او چو عدل شعار
جود او فیض لطف را منبع
عدل او قصر ملک را معمار
تا بود در محاورات عرب
نام شب لیل و نام روز نهار
شب او همچو روز روشن باد
روز اعداش تیره چون شب تار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف یک شخص با ویژگیهای خاص میپردازد. شاعر از شاهدی با چهره زیبا و جذاب صحبت میکند که در بازارها حاضر است و آثار زخمها و رنجهای زندگی در او نمایان است. او را به عنوان موجودی جاذب توصیف میکند که دلها را میرباید و در عین حال، او را به بخل و دورویی میشناساند. این شخص، به طرز عجیبی میتواند هم باعث شادی و هم غم در دلها شود.
شاعر به ویژگیهای مختلف این شاهد اشاره میکند، بهویژه توانایی او در برقراری ارتباط با دیگران و تأثیراتی که بر روی آنها میگذارد. او همچنین به تناقضات شخصیت این فرد و تأثیرات مثبتی که بر زندگی مردم دارد، از جمله تفاوت بین ثروتمندان و فقرا، اشاره میکند. در نهایت، شاعر با اشاره به جود و عدالت این شخص، او را به عنوان منبعی از خیر و فضیلت توصیف میکند.
هوش مصنوعی: در هر بازار، دختری با چهرهای روشن و زیبا در حال حرکت است که بدون پوشش خاصی خود را نمایان کرده است.
هوش مصنوعی: بسیار زمان بر او گذشته و مشکلات زندگی بر چهره و اندامش نشانهها و آثار سختیها را به جا گذاشته است.
هوش مصنوعی: چهره او به قدری زیبا و بینظیر است که هم دل بزرگترها و هم کوچکترها را میرباید.
هوش مصنوعی: یک ستاره درخشان وجود دارد، اما بخل آن را به انزوا میکشاند و نمیگذارد که به درستی بدرخشد.
هوش مصنوعی: منافقان با چهرهای دوگانه، همچون کسانی هستند که پایههای اسلام را بر چهره خود نوشتهاند، اما در واقعیت به آن پایبند نیستند.
هوش مصنوعی: کسانی که به راحتی به محبوب میرسند، در مقابل کسانی که از او دور میافتند، بسیار دشوار است.
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که در چشمانم هست، به من شادی و سرزندگی را از میخانه هدیه میدهد.
هوش مصنوعی: کسی که به دوری از معشوق رسیده است، به نرمی و محبت دامن یار را میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به عشق و نزدیکی معشوقش نرسیده باشد، بدون واسطه و میانجی، هیچ معشوقی تن به بوسه و نزدیکی نمیدهد.
هوش مصنوعی: وقتی کسی در هنر خود پیشرفت کند و به درجهای بالا برسد، اگر به خاطر این موفقیت خود را سبک و بیارزش بداند، این نشان از عیب و عار در شخصیت اوست.
هوش مصنوعی: دردها و زخمهای زیادی بر تن کسانی که وارد میشوند، در طول روز به وجود میآید.
هوش مصنوعی: او به معنای اصلی و واقعیاش همچون نقره خالص میشود، اما به مانند جیوه در دستان سوارکار قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: پختهها اگرچه او را خام بدانند، اما از او به افراد بیچاره و بیپول کمک میرسد.
هوش مصنوعی: هر چیزی تا زمانی ارزشمند است که به چشم انسانهای بزرگ و با روحیهی بلند، ارزش داشته باشد. در غیر این صورت، آن چیز هیچ اهمیتی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: سال و ماه دائما در حال حرکت هستند و روز و شب همواره در انتظار او هستند.
هوش مصنوعی: نام او به گونهای ناهماهنگ و پراکنده به نظر میرسد، اما با این حال، توانسته است جمعیتی بزرگ را به خود جذب کند.
هوش مصنوعی: سال نیکو و پربار از دیاری به نام عراق به ما رسیده است که بخشندگی و مهربانی آن همچون سرای جمشید بسیار عظیم و فراوان است.
هوش مصنوعی: اگر سال آینده توان او کاهش یابد، این عدد به بیست هزار خواهد رسید.
هوش مصنوعی: شاه یعقوب بن حسن به خاطر سخاوتش مشهور بود و روحیهاش به اندازه عدل و انصاف برجسته بود.
هوش مصنوعی: مهربانی او منبع همه نعمتهاست و عدل او پایه و اساس حکومت را بنا میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در مکالمات عربی صحبت میشود، نام شب "لیل" و نام روز "نهار" است.
هوش مصنوعی: شبی که او در آن حضور دارد، باید چون روز روشن باشد و روزی که دشمنی و قضاوت در آن پیش میآید، باید تاریک و ناپسند باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر رُخَش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟
همچو چشمم توانگر است لبم
[...]
زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
بارگی خواست شاد بهر شکار
بر نشست و بشد بدیدن شار
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده به باغ
[...]
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.