الا ای ماه اوج دلربایی
که خیل نیکوان را پادشایی
مکن تا می توانی بی وفایی
که دور است از طریق آشنایی
زهی در دلربایی شوخ و چالاک
هزاران جان پاکت صید فتراک
به راه توسنت خلقی شود خاک
سواره هر گه از راهی برآیی
شبی خواهم نهان از پاسبانت
بمالم رخ به خاک آستانت
نگویم هستم از خیل سگانت
که چندین خوش نباشد خودستایی
مکن عزم رحیل ای ترک سرمست
که خواهد شد عنان عقلم از دست
مرا چون رشته جان با تو پیوست
نباشد طاقت روز جدایی
چو گل کو را برد باد بهاری
به صد تعجیل می رانی عماری
من از پی چون جرس نالان به زاری
بود رحمی کنی لطفی نمایی
به جان آمد ز درد دوریت دل
غم هجران عجب کاری ست مشکل
به صورت گرچه رفتی از مقابل
هنوز اندر میان جان مایی
نه دردم را دوا پیدا نه مرهم
سزد گر نبودم پروای عالم
من و کنج فراق و گوشه غم
تو با صد عشرت اکنون تا کجایی
گه از دل ناله بر گردون رسانم
گهی از دیده سیل خون فشانم
چو دانی آشکارا و نهانم
ز حال من چنین غافل چرایی
برو جامی به سوز و درد درساز
مکن چون عود هر دم ناله آغاز
کسی کو ماند از دلدار خود باز
ز درد و غم کجا یابد رهایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و درد جدایی است. شاعر به محبوب خود که او را ماه دلربا میداند، خطاب میکند و از وفاداری و محبت او درخواست میکند. او بیان میکند که جدایی چقدر برایش سخت است و زندگی بدون محبوبش غیرممکن به نظر میرسد. شاعر به احساسی عمیق از تنهایی و اشتیاق به وصال اشاره میکند و گلهمند است که محبوبش به او توجهی نمیکند. او از دلتنگیهایش میگوید و این که نمیتواند از یاد محبوبش خلاص شود. در نهایت، شاعر از درد جدایی و رنج ناشی از فراق صحبت میکند و نیاز خود به محبت و دوستی را ابراز مینماید.
هوش مصنوعی: ای ماه زیبای دلربا، تو فرمانروایی برای جمع نیکان و نیکوکاران.
هوش مصنوعی: بی وفایی نکن که این کار باعث دوری و جدایی میشود و با آشنایی و دوستی در تضاد است.
هوش مصنوعی: تو با لطف و زیبایی خود هزاران دل پاک را به دام میکشی.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه وقتی فردی به مقام یا جایگاهی نائل میشود، مردم به او احترام میگذارند و حتی ممکن است به او خدمت کنند. هر بار که او از راهی عبور کند، توجه و احترام دیگران را جلب میکند.
هوش مصنوعی: یک شب میخواهم مخفیانه از نگهبانت دور شوم و چهرهام را به خاک درگاهت بمالم.
هوش مصنوعی: من نمیگویم که جزو گروه سگانت هستم، زیرا این خودستایی خوشایند نیست.
هوش مصنوعی: ای ترک سرمست، تصمیم به رفتن نداشته باش، زیرا در این صورت کنترل تفکر و عقل من از دست میرود.
هوش مصنوعی: وقتی که جانم به تو پیوند خورده، هیچکدام از روزهای جدایی را نمیتوانم تحمل کنم.
هوش مصنوعی: بهار که میرسد، بادی میآید که گل را به سرعت جابجا میکند. این باعث میشود که گردش روزگار و تغییرات زندگی را به خوبی حس کنیم.
هوش مصنوعی: من مانند زنگی که به صدا در میآید و ناله میکند، در حال درخواست کمک هستم. ای کاش تو رحم کنی و با لطف و محبت خود به من توجه کنی.
هوش مصنوعی: درد فراق تو چنان عمیق و جانسوز شده که تحملش برایم بسیار دشوار است. احساس غم و اندوه ناشی از دوریات به حدی رسیده که به جانم رسیده است.
هوش مصنوعی: با اینکه از جلو به صورت از من فاصله گرفتهای، اما هنوز در عمق جان من حضور داری.
هوش مصنوعی: نه درمانی برای درد من وجود دارد و نه مرهمی که به من کمک کند؛ اگر نگران دنیا نبودم، این وضعیت برایم چندان مهم نمیبود.
هوش مصنوعی: من در گوشهای از غم و فراق تو نشستهام و با این حال به خوشی و شادمانی فکر میکنم. حالا بگو که این وضعیت به کجا میرسد یا تا کجا ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: گاهی از دل خود نالهای به آسمان میفرستم و گاهی اشکهای خونین از چشمانم میریزم.
هوش مصنوعی: چرا به حال من که هم در آشکارا و هم در نهان میدانی، اینگونه بیتوجهی؟
هوش مصنوعی: برو و از درد و سوزی که در دل داری، جامی پر کن و بگذار که بر سوز و نالهات غلبه کنی، مانند عود که هر لحظه صدای نالهاش بلند میشود.
هوش مصنوعی: کسی که از محبوبش دور مانده باشد، به خاطر درد و غمش، کجا میتواند رهایی پیدا کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.