منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاده
نشسته اشک فشان چشم بر ستاره نهاده
ز هر چه غیر تو در کنج عزلتیم نشسته
به هر چه حکم تو بر پای خدمتیم ستاده
سگ توام به کمند جفا نوازش من کن
چو نیست بخت که سازی مشرفم به قلاده
دلا مبند بر مرهم شکاف های خدنگش
که بر تو آن همه درهای رحمت است گشاده
تو خواه رسم وفا گیر و خواه راه جفا رو
منم عنان ارادت به دست حکم تو داده
ز باده چهره برافروختی و مستم ازین می
که آب و رنگ تو بینم بسی ز باده زیاده
خوش آن زمان که تو رانی عنان فکنده و جامی
به صد نیاز دود پیش توسن تو پیاده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.