به عارض تو ز ماه تمام چون گویم
به لعل تو ز می لاله فام چون گویم
لبت گهی که درآید به شکرافشانی
حدیث طوطی شیرین کلام چون گویم
خوش آن زمان که تو را بینم و ز حیرانی
چنان شوم که ندانم سلام چون گویم
جفای تو همه وقتی رسد نمی دانم
که شکر این کرم مستدام چون گویم
شراب را که بر هر جا حرام می دانند
اگر ز دست تو باشد حرام چون گویم
گدای کوی تو گویم چو نام من پرسند
چو این خجسته لقب هست نام چون گویم
چو جامی از هوست می پرست شد با او
به جز حکایت صهبا و جام چون گویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.