گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

به عارض تو ز ماه تمام چون گویم

به لعل تو ز می لاله فام چون گویم

لبت گهی که درآید به شکرافشانی

حدیث طوطی شیرین کلام چون گویم

خوش آن زمان که تو را بینم و ز حیرانی

چنان شوم که ندانم سلام چون گویم

جفای تو همه وقتی رسد نمی دانم

که شکر این کرم مستدام چون گویم

شراب را که بر هر جا حرام می دانند

اگر ز دست تو باشد حرام چون گویم

گدای کوی تو گویم چو نام من پرسند

چو این خجسته لقب هست نام چون گویم

چو جامی از هوست می پرست شد با او

به جز حکایت صهبا و جام چون گویم