دمی نگذرد کز غمت خون نگریم
ز وصلت جدا مانده ام چون نگریم
چو افزون شود دمبدم بی تو دردم
نه مردم اگر هم دم افزون نگریم
نبینم به طرف چمن سرو نازی
که از شوق آن قد موزون نگریم
نیارم گهی سوی لب جام باده
که بر یاد آن لعل میگون نگریم
ز لیلی مرا هیچ گه یاد ناید
که بر محنت و درد مجنون نگریم
نه خون جگر ماند نی آب دیده
نه از بیغمی دان که اکنون نگریم
نبینم گهی گریه زار جامی
که از دیده و دل بر او خون نگریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرفتم ز نادیدنت خون نگریم
چو با دیگری بینمت چون نگریم
از آن ماه بی مهر گریم وگرنه
ز بی مهری دور گردون نگریم
نبینم به روی گلی در گلستان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.