گنجور

 
جامی

هر جا که کنم خانه همخانه تو را یابم

هرگز نروم جایی کانجا نه تو را یابم

گر خواب کنم شب‌ها ور خانه روم تنها

در خواب تو را بینم در خانه تو را یابم

در بزم قدح نوشان در چشم وفا کوشان

معشوقه تو را دانم جانانه تو را یابم

در صحبت هر جمعی کافروخته شد شمعی

گرد سر او گردان، پروانه تو را یابم

گر جانب میخانه آیم پی پیمانه

در دستِ می‌آشامان پیمانه تو را یابم

از سر بکشم خرقه در بحر شوم غرقه

در هر صدفی پنهان دردانه تو را یابم

از خود بگسل جامی می‌زن درِ گمنامی

کاندر تتق وحدت بیگانه تو را یابم