چه بخت بود که ناگه بر سر رسید مرا
که داد مژده وصل تو هر که دید مرا
رمیده بود دل از هوش و صبر شکر خدا
که آن رمیده به دیدارت آرمید مرا
فتاد مرده تنی بودم از جمال تو دور
به یک نفس لب تو روح دردمید مرا
کشم به دیده بسی منت از نسیم صبا
که کحل دیده ز خاک رهت کشید مرا
گل مراد برآورد در ریاض امید
به دل ز هجر تو خاری که می خلید مرا
همه ولایت عشقم بود به زیر نگین
ز قطره قطره خون کز جگر چکید مرا
ز عشق توبه نه مقدور من بود جامی
خدا چو بهر همین کار آفرید مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد از رکاب تو پیدا هلال عید مرا
گشوده شد در جنت ازین کلید مرا
کنم سیاه ز نظاره بنفشه خطان
شود دو دیده چو بادام اگر سفید مرا
گران نیم به خریدار از سبکروحی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.