خاطر خوبان به صید اهل دل مایل نماند
یا دل بی حاصل ما عشق را قابل نماند
در دیار خوبرویان دلربایی یافت نیست
یا به شهر عشقبازان هیچ صاحبدل نماند
عشق را باطل شناسد زاهد حق ناشناس
دانش اندوزی که بشناسد حق از باطل نماند
ماند صد مشکل درین ره وز همه مشکل تر آنک
کامل العقلی که داند حل یک مشکل نماند
جام صافی دیگران خوردند و محفل بر شکست
کاسه دردی نصیب ما ازان محفل نماند
قصه کوته جمله غرق بحر استغنا شدند
آن که داند راه و رسم بحر بر ساحل نماند
باز کش جامی زمام دل ز نقش آب و گل
هیچ کس را تا قیامت پای دل در گل نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان دشواریها و ناامیدیهای عشق و دلباختگی میپردازد. او از این نکته میگوید که افراد خوب دیگر تمایل ندارند دلهای اهل دل را درگیر کنند و عشق برای دلهای بیحاصل معنی ندارد. در جهان زیبا و عاشقانه، دلربایی وجود ندارد و عاشقان حقیقی کمیاب هستند. زاهدان که حق را نمیشناسند، عشق را باطل میپندارند و در این مسیر، مشکلات زیادی وجود دارد که یک فرد با عقل کامل نیز قادر به حل آنها نیست. شاعر میگوید دیگران از لذتهای زندگی بهرهمند شدهاند و در عوض او تنها با درد و رنج مواجه است. در نهایت، او اشاره میکند که هیچ کس نمیتواند تا ابد در زمین و ماده باقی بماند و باید به سمت حقیقت و آزادی روح حرکت کند.
هوش مصنوعی: خاطرات و یادهای خوبان هیچگاه به سمت اهل دل کشش ندارد و همچنین دل بیثمر ما نیز نتوانسته عشق را شایسته و قابل توجه کند.
هوش مصنوعی: در سرزمین زیبای دلرباها، هیچ شادی و عشق واقعی وجود ندارد و در شهر عاشقپیشهها هم کسی که دلش پر از محبت باشد، باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: زاهدی که به روح عشق و حقیقت پی نبرده، عشق را چیزی بیارزش میداند. اما کسی که دانش دارد و توانایی تشخیص حق از باطل را پیدا کرده است، دیگر در ازای عشق و حقیقت، هیچ چیز را کم ارزش نمیبیند.
هوش مصنوعی: در این مسیر، مشکلات زیادی وجود دارد و از همه دشوارتر این است که فردی با عقل کامل هم نمیتواند هیچ یک از این مشکلات را حل کند.
هوش مصنوعی: دیگران از شادی و لذت زندگی بهرهمند شدند و ما از آن محفل چیزی جز درد و غم نصیبمان نشد.
هوش مصنوعی: داستان کوتاه این است که کسانی که به حقیقت و علم دست پیدا کردهاند، در دریای بینیازی و ثروت غرق میشوند و دیگر بر روی ساحل نمیمانند. در واقع، افرادی که راه و رسم زندگی و علم را میدانند، به جایی میرسند که از مشکلات و نیازها رهایی مییابند.
هوش مصنوعی: بیا جامی بزن و دل را از وابستگی به دنیای مادی رها کن، زیرا هیچ کسی در زندگیاش تا ابد به سختیها و مشکلات دنیوی گرفتار نخواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون شدم بسمل، به دستم دامن قاتل نماند
تا قیامت غیر ازینم حسرتی در دل نماند
سر به پا آن سروقامت را نماندم هیچ بار
کز سرشکم چون صنوبر پای او در گل نماند
عشق تا آگه شدم صد رخنه در جان کرده بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.