لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

برکش ای صوفی ز سر این خرقه سالوس را

جام می بستان و بشکن شیشه ناموس را

کاسه می خور که خواهد کاسه سر خاک خورد

بود نقش کاسه زر این سخن کاووس را

حسن رعنایان ز جعد عنبرافشان جلوه یافت

زیب و فر آری ز پر خود بود طاووس را

رنج بی حاصل مبین در نبض عاشق ای طبیب

نیست دستی بر مریض عشق جالینوس را

چند تابد مه فراز چرخ بنما روی خویش

برفروز از نو چراغی این کهن فانوس را

صیت عشقت کی نهان ماند که ما سوداییان

بر سر بازار رسوایی زدیم این کوس را

دستبوس دوست جامی برنمی آید ز دست

پای در راه طلب نه دولت پابوس را

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
اهلی شیرازی

در گریبان ریز ساغر زاهد سالوس را

تا بسوزد ز آتش می خرقه ناموس را

خسته دل را دمی جانبخش می باید طبیب

عیسیی جو کین کرامت نیست جالینوس را

چون گدایانم بهل کز دور می بوسم زمین

[...]

صائب تبریزی

نعل در آتش گدازد، روی گرمت بوس را

زخمیِ دندان کند لعلت لبِ افسوس را

ناله و افغانِ من از لنگرِ تمکینِ اوست

بت ز خاموشی به فریاد آورد ناقوس را

خط چنین گر تنگ سازد بر دهانش جای بوس

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
طغرای مشهدی

گر دلم نالان شد از دست بتان، عیبش مکن

کاوش ناحق، به فریاد آورد ناقوس را

همچو شبنم، آب می گردم ز تاب عارضش

تا ز گلبرگ لب او می ربایم بوس را

جویای تبریزی

دل ندارد تاب صحبت های نامانوس را

ره مده در بزم رندان زاهد سالوس را

در حقیقت این خود آرایان گرفتار خودند

حسن خط و خال بس باشد قفس طاووس را

جوش شوخی معنی آزرم از یاد تو برد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه