چو لب به کوزه نهی کوزه نبات شود
ز کوزه قطره چکد چشمه حیات شود
ز رشک آنکه چرا کوزه لب نهد به لبت
مرا دو دیده ز نم دجله و فرات شود
ازان زلال بقا کآب نیم خورده توست
چو خضر هر که خورد ایمن از ممات شود
مریض عشق تو چون مایل شفا گردد
اسیر قید تو کی طالب نجات شود
ز کعبه بود نشانی دلم چه دانستم
که بهر چون تو بتی دیر سومنات شود
نهاد رخ به عدم دل چو تخم مهر تو کشت
چو آن حریف که ناگه ز کشت مات شود
نهاده چشم به راه تو منتظر جامی
که بگذری به سر او و خاک پات شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظر، ز سیر رخت، چشمه حیات شود
دل، از خیال لبت، شیشه نبات شود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.