باز بر شکل دگر می بینمت
زانچه بودی خوب تر می بینمت
پیش ازین بودی چو غنچه پردگی
چون گل اکنون پرده در می بینمت
جز کمر چیزی نبینم در میان
زان میان کاندر کمر می بینمت
چون نمی آیی چو جان اندر برم
همچو عمر اندر گذر می بینمت
رفتی از پیش نظر عمری و من
همچنان پیش نظر می بینمت
تیر آهی گر رسد سویت چه باک
سینه پاکان سپر می بینمت
جامی از جام که خوردی می که باز
از دو عالم بی خبر می بینمت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بعد عمری کاری پسر می بینمت
همچو عمری در گذر می بینمت
چون ترا با غیر بینم؟ من که رشک
می برم گر با پدر می بینمت
هست شوق دیدنم هر لحظه بیش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.