مرا از درد تو بر سینه داغی ست
که با آن داغم از مرهم فراغی ست
مگو دیگر نخواهم سوخت جانت
به داغ خویشتن کین نیز داغی ست
من و ویرانه هجر ای خوش آن کس
که با چون تو گلی بر طرف باغی ست
بنال ای عندلیب هجر دیده
که باغ وصل عشرتگاه زاغی ست
به خوش لحنی زبان مگشای کامروز
سرود بزم گلبانگ کلاغی ست
تو جویان نیستی ای خواجه ور نی
ازان گم ناشده هر سو سراغی ست
مکن جامی ز آه آتشین بس
که شبهای غمت را خوش چراغی ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زعشقت بر جگر پندار داغیست
به ملک چین تورا چشم و چراغیست
به هر اختر کزو روشن چراغیست
نهاده بر دل آزاده داغیست
ازین آتش دل آن را که داغیست
اگر توفان شود او را فراغیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.