گنجور

 
جمال‌الدین عبدالرزاق

من ز جهان دوست ترا داشتم

از تو جفا چشم کجا داشتم

چشم من ارخون شود از غم رواست

کز تو چرا چشم وفا داشتم

من ز تو امید بسی چیزها

داشته ام لیک خطا داشتم

دل بربودی ز من اول نظر

نیک بدیدی که کجا داشتم

جان بیکی بوسه فروشم بتو

ورچه نه از بهر بها داشتم

گر کسی از دوست بپرسد مرا

آه چه گویم که کرا داشتم

 
sunny dark_mode