شمارهٔ ۱۳۲ - در وصف بهار و مدح نظام الدین بوالعلای صاعد برادر رکن الدین
اینک نوبهار آورد بیرون لشگری
هر یکی چو ن نو عروسی درد گرگونزیوری
گر تماشا میکنی برخیز کاندر باغ هست
باد چون مشاطه و باغ چون لعبت گری
از هر آنجانب که روی آری ز بس نقش بدیع
جبرئیل آنجا بگستر دست گوئی شهپری
لعبتان باغ پنداری ز فردوس آمدند
هر یکی در سر کشیده از شکوفه چادری
آسمان بر فرق نرگس دوخت شش ترکی کلاه
بوستان در پای سوسن ریخت هر سیم و زری
پر طوطی گشت گوئی جامه هر غنچه
چشم شاهین گشت گوئی دیده هر عبهری
عرض لشگر میدهد نوروز و ابرش عارضست
وز گل و نرگس مراو را چون ستاره لشگری
باد اندر آب میپوشد بهر دم جوشنی
خاک از آتش مینهد بر فرق لاله مغفری
غنچه پیدا میکند زان آب داده بیلکی
بید بیرون میکشد زین گندناگون خنجری
هست هر شاخی بزیبائی کنون چون طوطیی
هست هر حوضی بنیکوئی کنون چو نکوثری
لاله و نرگس نگر در باغ سرمست آمده
بر سر این افسری و بر کف آن ساغری
گر هوا چون معتدل گردد زعدلش بشکفد
غنچه ها کز بوی او گردد معطر کشوری
زاعتدال عدل سلطان شریعت بشکفد
غنچه کز یکدمش گردد فلک چون مجمری
خواجه عالم نظام دولت و دین بوالعلا
آنکه فرزندی چنو هرگز نزاید مادری
آنکه در صدر سیادت نیست چون او خواجه
وانکه بر چرخ سعادت نیست چون او اختری
آنکه از شاخ کرم ناید چنو نو باوه
وانکه در باغ شرف چون او نروید نوبری
آنکه تا خورشید قدرش تافت از او جشرف
مثل او نامد زکان آفرینش گوهری
زهره طبعی مشتری فری عطارد خامه
مهر تأثیری و کیوان رفعتی مه منظری
قرة العین شریعت میوه جان خرد
مردم چشم سلاطین خواجه هر سروری
آنکه خرد از زاد و چرخ اعظم او را بنده
وانکه طفل از سال و عقل پیر او را چاکری
نیست خوشبو تر ز خلقش دین و دولت را گلی
نیست شیرینتر ز لفظش عقل و جانرا شکری
چشم ملت روشنست از وی اگر چه هست خرد
لعبت چشم ار بود خرد آن نباشد منکری
خرد مشناس ار بچشم ستاره کوچکست
زانکه هست او در نهاد خود بزرگی رهبری
کلکرا منگر بخردی آنزبان دانیش بین
کز زبان دانی به آید مردم از هر جانوری
اوست همچون نقطه و عقلست خط مستقیم
خط ز نقطه حاصل آید لاشک از هر مسطری
اوست همچو نمر کز و چرخست همچو ندایره
لابد از مرکز پذیرد دایره هر چنبری
شد معنبر گوی گردون از نسیم خلق او
زانکه خوش دم ترازو ناید ز دریا عنبری
آسمان گر رسم نوروزی فرستد در خورش
از هلالش طوق باید زافتابش افسری
ای تو اندر مهد چون عیسی سخنگوی آمده
وی تو در طفلی چو موسی خصم زن دین پروری
از کمال منصب تست آفرینشها تمام
ورنه هستی آفرینش بی تو همچون ابتری
چشم روشن کرد گردون از وجودت ورنه چرخ
بود ازینیک چشمه خورشید همچون اعوری
چون وقار و علم و عقل و فر تو پیدا شود
مشتری از شرم سازد طیلسان را معجری
باش تا بر خط حکمت سر نهد هر گردنی
باش تا سرمه کشد از خاک پایت هر سری
باش تا تو کلک گیری وانگهی فتوی دهی
تا شود کلکت میان حق و باطل داوری
باش تاطوطی نطق تو شکر خائی کند
تا کند روح القدس از شاخ سدره منبری
تا هلالت بدر گردد بدر گردد نور پاش
تا نهالت سبز گردد سبز سایه گستری
بهر دفع چشم بد هر یک دو ماهی آفتاب
مر عطارد را بسوزد چون سپندی ز اخگری
زیبد از چرخ کبودت حلقه چوگان نیل
زانکه نامد ز آفتابی مثل تو نیلوفری
تا چو من باشند ابر و باد دایم در دو فصل
در ربیع این نقشبندی در خزان آن زرگری
با دی اندر سایه خورشید عالم رکن دین
ساخته در مدح هر دو بنده هر دم دفتری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف بهار و زیباییهای آن پرداخته و بایستی که درختان، گلها و فضای باغ را به صورتی خیالانگیز توصیف میکند. شاعر با بیانی دلنشین و زبانی شاعرانه از حضور موجودات زیبا در طبیعت و نقش دلربای بهار میگوید. بهار به عنوان زمانی از تازگی و سرزندگی توصیف میشود و شاعر به توصیف زیباییهای طبیعت و جلوههای آن پرداخته است. در نهایت، هنرش و فضائل یک شخصیت برجسته ایرانی به تصویر کشیده میشود که در آن به اهمیت علم و خرد اشاره میکند و خواستار آن است که جامعه از وجود او بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: اینک بهار آمده و هر یک از جوانان مثل عروسهای نو و زیبا در این فصل سرزنده و شاداب به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی تماشا کنی، برخیز، چون در باغ بادی میوزد که مانند آرایشگری است و باغ هم مانند دختری بازیگوش است.
هوش مصنوعی: هر جا که روی و قدم میگذاری، به دلیل زیباییهای فراوان و آثار دلنشینی که در آنجا وجود دارد، انگار که جبرئیل به زیبایی و شکوه آنجا پناه آورده است.
هوش مصنوعی: دو دختر بازیگوش به خیال و تصور بهشتی میرسند و هریک از آنها با چادرهایی از شکوفههای فرحبخش زینت یافتهاند.
هوش مصنوعی: آسمان بر سر گل نرگس کلاهی ز شش رنگ گذاشته و زیباییهای باغ را بر پای گل سوسن پراکنده کرده است. هر نوع زیبایی و ارزشمندی در این منظره حضور دارد.
هوش مصنوعی: پر طوطی به رنگهای مختلف درآمده و به نظر میرسد که هریک از غنچهها مانند لباسهایی زیبا برای خود دارند. همچنین، به نظر میآید که چشمان شاهین تبدیل به دانههای درخشانی شدهاند که هر کدام چشمانداز خاصی دارند.
هوش مصنوعی: نوروز با زیباییهایش مانند لشکری به نمایش میآید و ابرها بر صورتش سایه افکندهاند. گلها و نرگسها نیز در کنار او مانند ستارههایی هستند که در آسمان میدرخشند.
هوش مصنوعی: باد در آب حرکت میکند و با هر نفس، جوششی از خاک به خاطر آتش بر سر گل لاله مینهد.
هوش مصنوعی: غنچه به خاطر آبی که به او میرسد شکوفا میشود، اما بید از این خاکی که پر از رنگهای مختلف است، خنجری بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: هر شاخهای حالا به زیبایی مانند طوطی است و هر حوضی به خوبی شبیه نکوثری، که نشاندهنده جذابیت و زیباییهای موجود در طبیعت است.
هوش مصنوعی: در باغ به تماشای گلهای زیبا مانند لاله و نرگس برو و به شگفتی از آنها که خوشحال و سرمست هستند، بنگر؛ همچنین به آن افسری که در این میانه در حال خوشگذرانی است و ساغری در دست دارد دقت کن.
هوش مصنوعی: اگر هوا معتدل و مناسب شود، به خاطر عدالت او گلها شکوفه میزنند و سرزمین را از عطر خود پر میکنند.
هوش مصنوعی: از توازن و عدالت سلطان حکمت و قانون، گلهایی میشکفند که با یک لحظه از آن، آسمان چون گلی شفاف و درخشان میشود.
هوش مصنوعی: پدر بزرگوار و معتمد در سیاست و دین، شخصی بسیار باعظمت و برجسته است، که داشتن فرزندی با such خصوصیات، مانند او، از توانایی هیچ مادری خارج است.
هوش مصنوعی: کسی که در جایگاه رفیع رهبری قرار ندارد، مانند او نیست؛ و کسی که در مسیر خوشبختی قرار نگرفته، مانند او ستارهای نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که از کرم بینصيب است، نمیتواند به چنین شکوفهای برسد و هر کس که در باغ شرافت مانند او نمیروید، نمیتواند به این نوع برداشت بپردازد.
هوش مصنوعی: کسی که به اندازهٔ خورشید باارزش است، در کل آفرینش مانند او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زهره با ناز و زیبایی خاصی در عالم هنر میدرخشد و طبعش به مانند مشتری، خوشایند و دلنشین است. عطارد که نمادی از ذکاوت و هوش است، تأثیر عمیقی بر این زیبایی دارد و کیوان با عظمت و شکوه خود، فضایی دلانگیز ایجاد کرده است. به طور کلی، این ترکیب از زیبایی و زیباییها، تصویری شگفتانگیز و جذاب را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: چشم و چراغ دین و شریعت، میوه جان و عقل مردم، و مایه فخر و سلطنت بزرگواران است.
هوش مصنوعی: کسی که خرد و اندیشهاش از بزرگی و عظمتش ناشی میشود، مانند بندهای است خدمتگزار. و کسی که سنش کم و عقلش نارس است، مانند چاکری در خدمت آن بزرگتر است.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی به اندازهی وجود او خوشبو نیست و هیچ گل دیگری به شیرینی او که بیانش مانند شکر است، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چشم مردم به وجود او روشن است، هرچند که او کوچک و کمارزش باشد. اگر چشمی هم خردمند باشد، این خرد به سادگی نمیتواند وجود او را انکار کند.
هوش مصنوعی: عقل و خرد را بر اساس ظواهر کوچک قضاوت نکن، زیرا در درون آن، بزرگایی و عظمت رهبری نهفته است.
هوش مصنوعی: به هر چیزی که توجه کنی، درک و خرد خود را بر آن متمرکز کن. ببین چگونه دانش از زبان و کلام به دنیا میآید و چگونه از هر حیوانی، آموزهها و تجربیات به انسان منتقل میشود.
هوش مصنوعی: او مانند نقطهای است و عقل به مانند خطی مستقیم است؛ خطی که از نقطه آغاز میشود و بیتردید از هر نوعی از مساحت قابل استخراج است.
هوش مصنوعی: او مانند نمر، که در دل چرخ زندگی میچرخد، از مرکز وجود خود میگیرد و هر گردشی باید از مرکز دایره نشأت بگیرد.
هوش مصنوعی: نسیم وجود او باعث شده که گوی آسمان به حرکت دربیفتد، زیرا عطر خوش او به سان گرما و عطر موجود در دریا میباشد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان، در روز نوروز، نور خاصی را به ما هدیه کند، در خورشید میبایست از تاجی که از نور هلالی بر دوش دارد، استفاده کند.
هوش مصنوعی: ای تو که در گهواره مانند عیسی صحبت میکنی، و تو در کودکی مانند موسی با دشمنان دین مبارزه میکنی.
هوش مصنوعی: کمال مقام تو سبب تمام آفرینشهاست و اگر تو نبودی، هستی آفرینش بیتو همچون چیزی ابتدایی و ناقص میبود.
هوش مصنوعی: آسمان با وجود تو روشن و درخشان شده است، وگرنه این جهان فقط یک چرخ است که همچون فردی نابینا، از نور خورشید بیبهره است.
هوش مصنوعی: وقتی که شخصیت و دانش و فهم و زیبایی تو نمایان میشود، مشتری از شرم به حجاب میافتد و از نگاه کردن به تو خودداری میکند.
هوش مصنوعی: بیا تا هر فردی که سر برآورده، به دانایی و حکمت دست یابد و همچنین هر کسی که در پی تو باشد، از تو درس بیاموزد و به تو ارادت کند.
هوش مصنوعی: صبر کن تا تو تزویر و فریب بسازی، سپس نظری بده تا بتوانی داوری کنی و بین حق و باطل تشخیص دهی.
هوش مصنوعی: بگو تا طوطی سخن تو را با شیرینی و لذت بیان کند، تا آنگاه که روح القدس بر روی درخت سدره، جایگاهی برای خود بسازد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو مانند هلال زیبا و درخشان میشوی، نور و روشنایی را پراکنده کن تا درختت رشد کند و سبز شود، سایهای گسترده ایجاد کند.
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از چشمزخم، هر کدام دو ماهی نور خورشید را بر عطارد تابانده و آن را مانند آتش بسوزاند.
هوش مصنوعی: حلقه چوگان آبی رنگی که از آسمان به دستانت میآید زیباست، چرا که هیچ کس به اندازه تو، شکوه و زیبایی ندارد و تو مانند گل نیلوفر درخشان هستی که از زیر آفتاب سر برآوردهای.
هوش مصنوعی: تا وقتی که مانند من، ابر و باد در دو فصل مختلف وجود دارند، در بهار این هنر آفرینی و در پاییز آن هم هنر طلا و جواهرسازی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در زیر نور آفتاب، پایهگذار دین بزرگ، در ستایش از هر دو بنده، هر لحظه کتابی نوشته میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جهان را دیدن تو فال مشتری
کیست آن کو نیست فال مشتری را مشتری
گر ز عنبر بر سمن عمدا تو افکندی زره
آن زره که کاشته است از غالیه بر ششتری
آهوی بزمی تو با کبر پلنگانت چکار
[...]
ای شکسته تیره شب بر روی ، روشن مشتری
تیره شب بر روی روشن مشتری در ششتری
از شکر بر نقره داری دانۀ یاقوت سرخ
وز شبه بر عاج داری حلقۀ انگشتری
زلف مشکین تو پنداری که آزر بر نگاشت
[...]
ای شکنج زلف جانان بر پرند ششتری
سایبان آفتابی یا نقاب مشتری
توده توده مشک داری ریخته بر پرنیان
حلقه حلقه زلف داری بافته بر ششتری
گاه بر گلنار تازه شاخهای سنبلی
[...]
ای به رخسار و به عارض آفتاب و مشتری
آفتاب و مشتری را من به جانم مشتری
داری از سنبل نهاده سلسله بر آفتاب
داری از عنبر کشیده دایره بر مشتری
از سر زلف سیه با حلقههای سنبلی
[...]
ای پدیدار آمده همچون پری با دلبری
هر که دید او مر ترا با طبع شد از دل بری
آفتاب معنی از سایت بر آید در جهان
زان که از هر معنیی چون آفتاب خاوری
زهره مزهر بر تو سازد کز عطارد حاصلی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.