دولت بیدار دوش کرد زعقل امتحان
گفت بگو چیست آن گوهر روشن روان
آتش همرنگ آب آلت ضرب الرقاب
آیت فصل الخطاب غایت سبق الرهان
نشتر عرق امل شعله برق اجل
دایه بیم و امید مایه سود و زیان
قاعده رسم دین قائمه عرش ملک
حامله عز و ذل فاصله جسم و جان
مشعله شبروان مشغله لاف زن
منطقه لشگری بدرقه کاروان
آهن مسمار ملک آینه روی مرگ
ناخن چنگال حرب ناصیه آسیب جان
بازوی مردان کین باروی میدان دین
زینت تخت و نگین زیور تاج کیان
لعبت هشیار دل ملت را پیشوا
هندوی بیدار خسب دولت را پاسبان
درز گشای زره رخنه گذار سپر
فتنه البرز کن آفت بر گستوان
هیبت و او همنشین نکبت و او همنفس
دولت و اوهمعنان نصرت و او توأمان
صبح ازو خنده برق ازو شعله
مرگ از و قطره قهر از و یک نشان
کفر ازو در نهیب ظلم ازودر حجیب
آفت ازو در گریز فتنه ازو درنهان
چهره اوسیم رنگ حله اوزرنگار
کسوت او آب گون قطره او بهرمان
گاه برهنه همی لرزد بر خود چوبید
گه کمر زر کند دایره گرد میان
نرم ولیکن درشت چون شکم اژدها
ساده و لیکن بنقش راست چو آب روان
در کف شه روز رزم برق بود در سحاب
در زره دشمنش صاعقه در پرنیان
عقل چو بشنید از و خنده بزد زیر لب
گفت بگویم که چیست خنجر شاه جهان
شاه فریدون نسب شیر سکندر لقب
سرور گردون نشین عادل سلطان نشان
خسرو گیتی گشای صفدر لشگر شکن
مهر درخشنده تیغ کوه ستاره سنان
تاج ملوک اردشیر اختر پیروز بخت
گوهر دریا نوال قلزم گردون توان
پادشه بحر و بر مردم چشم ملوک
واسطه عقد ملک عاقله خاندان
مهر سپهر وغا جان جهان سخا
روی ملوک زین پشت سپاه گران
حاتم اقلیم بخش آصف البرز حلم
حیدر خیبر گشای رستم گیتی ستان
آنکه بمنشور اوست مملکت آن و این
وانکه بتدبیر اوست سلطنت این و آن
آنکه گه بزم و رزم بهر ولی و عدو
دارد از کلک و تیغ رزق و اجل در بنان
آنکه بپیکان تیر چون بگشاید زشست
در دل سندان کند صورت پنج آشیان
زحمت آسیب او بر تن افراسیاب
هیبت شمشیر او در دل طمغاج خان
در خم چوگان اوست نقطه گوی زمین
بر خط فرمان اوست دایره آسمان
ابلق ایام را تا در امرش خرام
توسن افلاکرا در کف حکمش عنان
سهمش اگر دور باش در دل کوه افکند
کوه زبیم اوفتد زلزله در استخوان
عرصه ملکی که نیست در نظر عدل او
غول درو رهنماست گرگ در و سر شبان
دست و دلش ایخدا چند ببخشند چند
آن نه دلست و نه دست پس چه بود بحر و کان
ای دهش دست تو آیتی از فیض رزق
وی روش امر تو نسختی از کن فکان
بخت تو تکیه زده در حرم لایزال
قدر تو خیمه زده بر طرف لامکان
تازگی حلم تو مزمن طبع زمین
بارگی عزم تو مسرع سیر زمان
عاجز از انعام تو عالم شیب و فراز
قاصر از ادراک تو دست یقین و گمان
دهر نیارد دگر شبه تورزم آزمای
چرخ نبیند دگر مثل تو صاحبقران
دست طبیعت نزد شق دهانرا شکاف
تا که نشد رزق را دست تو اندر ضمان
از کفت آموخت بحر بخشش تالاجرم
از همه جا بیش ریخت آب بمازندران
گردون نزل ترا ماحضری ساختست
وجه جواز سنبله برگ که از کهکشان
عشق ثنایت مرا کرد امیر سخن
صیت سخایت مرا خواند برون زاصفهان
حرص همیگفت خیز راه سپرهین و هین
عقل همیگفت باش پرده مدرهان و هان
شعر همین وانگهی حضرت شاهنشهی
کس بسر آسمان بر نشد از نردبان
لطف ملک گر کند از تو قبول اینسخن
سازد از ان روح قدس مدح تو ورد زبان
آه که بازار شعر دید کسادی عظیم
جز بتو نتوان فروخت این سخنان گران
تخت بر اجرام نه رخت بر افلاک بر
لایق تخت تو نیست عرصه این خاکدان
گردن رایان ببند چون دردونان بقهر
کشور ترکان گشای چون زمی دیلمان
ملک سلیمان ستان سد سکندر گشای
تاج فریدون ربای باج ز قیصرستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری درباره قدرت و بلندی مقام پادشاهی است که به توصیف ویژگیهای او میپردازد. شاعر به ذکر صفات مثبت و تواناییهای پادشاه میپردازد، از جمله عزم و قدرت او در جنگ، حکمت و بخشندگیاش، همچنین تأثیر او بر سرنوشت مردم و سرزمینش. او را با شخصیتهای تاریخی معروف مانند فریدون و سکندر مقایسه میکند و رویای شکوه و عدالت او در عرش را به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر از قدرت و عظمت پادشاه و دلسوزیهای او نسبت به مردمش سخن میگوید و از او میخواهد که این ویژگیها را حفظ کند.
هوش مصنوعی: دولت بیدار شب گذشته از عقل امتحان گرفت و از او خواست بگوید آن گوهری که روشن و درخشان است چیست.
هوش مصنوعی: آتش با رنگ آب قابل تشخیص نیست، و ابزار کار در قضاوت مانند ضربهای بر گردن است. این بیان نمادین نشاندهندهی حقایقی است که در مواقع حساس به روشنی مشخص میشوند و در نهایت برنده واقعی در رقابتها را معرفی میکنند.
هوش مصنوعی: آرزوهایی که به شدت ایجاد میشوند، مانند یک چاقوی تیز هستند که از احساسات و هیجانات ناشی میشوند. زندگی ما تحت تأثیر دو قطب بیم و امید قرار دارد و این عوامل میتوانند منجر به نتایج مثبت یا منفی شوند.
هوش مصنوعی: قاعده و اصول دین، همچون عرش الهی قرار دارد و آنچه که به آدمی عزت و ذلت میدهد، در فاصلهای میان جسم و جان او نهفته است.
هوش مصنوعی: آتش روشنایی بخش شب، توجه و فعالیت افرادی که در حال کلام گزاف هستند را به خود جلب کرده و در این میان، گروهی از افراد نیروهای نظامی، در حال همراهی و بدرقه یک کاروان هستند.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن خطرات و چالشها در زندگی میپردازد. به نوعی اشاره به این دارد که زندگی میتواند همچون یک آینه باشد که مرگ و سختیها در آن نمایان میشود. همچنین، قواعد و محدودیتهای این دنیا میتوانند به آسیب رساندن به روح و جان انسان منجر شوند. در اینجا، اشاراتی به جنگ و مبارزه نیز وجود دارد که نشاندهندهی جنگ داخلی فردی و یا اجتماعی است. به طور کلی، این متن به تأثیرات منفی و دشواریهایی که زندگی انسانی را در بر میگیرد، میپردازد.
هوش مصنوعی: بازوهای مردان، نشانی از قدرت در میدان جنگ و دین هستند و این قدرت مانند زیور و تاجی برای پادشاهی است.
هوش مصنوعی: هشیاری و آگاهی دل مردم را بازیچه کرده و پیشوای هندوی بیدار، نگهدار حکومتی است که به خواب رفته است.
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که فردی باید به مسئلهای عمیقاً پرداخته و به شکافهای موجود در زره و سپر خود توجه کند. او باید بتواند حوادث و مشکلات را شناسایی کرده و برای مقابله با آنها از قدرت و مهارت خود استفاده کند؛ به گونهای که بتواند بر چالشها و فتنهها غلبه کند.
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت او در کنار بدبختی و نکبت است، او با نعمت و ثروت همراه است و در کنار او یاری و نصرت نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: صبح به خاطر او روشن و شاداب است، برق به خاطر او میدرخشد، شعله مرگ به خاطر او وجود دارد و قطره قهر او نشانهای از وجودش است.
هوش مصنوعی: کفر و بیایمانی از او ناشی میشود، ظلم و ستم در پوشیدگی است و آسیبها و بلاها از او دوری میجویند، در حالی که فتنهها و آشوبها نیز در خفا از او پنهان میمانند.
هوش مصنوعی: چهره او مانند رنگ حله و لباسش آبی است، مانند قطرهای که بر روی درختان مینشیند.
هوش مصنوعی: گاه به حالتی میافتد که برای خود احساس ترس و لرز میکند، و گاه هم به سرعت به خود میرسد و با قدرت و ارادهای محکم، دایرهای نیرومند و کامل ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: ظاهری ملایم و نرم دارد اما در باطن قدرت و شدت زیادی مانند شکم یک اژدها. در عین حال، ساده و بیآلایش است، ولی به شکل مستقیم و صریح مانند آب در حال جریان است.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، چهره شاه مانند برقی در آسمان است و در زره دشمن، همچون صاعقهای میدرخشد.
هوش مصنوعی: وقتی عقل این را شنید، زیر لب خندید و به خود گفت که آیا بگویم این سلاحی که به عنوان خنجر شاه جهان شناخته میشود، چه چیزی است؟
هوش مصنوعی: شاه فریدون، که به عنوان فرزند شیر و به یاد سکندر بزرگ معروف است، فرمانروایی عادل و بزرگ است که در آسمانها مقام و منزلت دارد.
هوش مصنوعی: خسرو بزرگ و فرمانروای جهان، سردار دلیر و شکستناپذیر، با شمشیری درخشان مانند خورشید، همچون ستارهای در دل کوهها میدرخشد.
هوش مصنوعی: تاج پادشاهی اردشیر، ستارهای با بخت نیکو و گوهری همانند دریا، از وسعت آسمان و قدرت زمین نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: پادشاه دریا و زمین، بر مردم نیکوکار و آگاه، به عنوان میانجی و عامل پیمان حکومت و خانوادهی شایسته و با خرد عمل میکند.
هوش مصنوعی: خورشید آسمان و جان جهان، بخشنده است و چهره پادشاهان از پشت این سپاه بزرگ تابان است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتهای برجستهای در ادبیات فارسی پرداخته است. حاتم به خوشرفتاری و generosity اش معروف است، آصف یکی از حکام دانا و باهوش در تاریخ ایران است. حلم حیدر به سعه صدر و بزرگمنشی علی (ع) اشاره دارد، و گشایش خیبر که مهمترین نبرد امام علی (ع) محسوب میشود، نشاندهنده قدرت و شجاعت اوست. رستم نیز به عنوان قهرمان ملی در داستانهای شاهنامه، نماد دلاوری و قدرت است. در کل، این شعر به ستایش ویژگیهای نیک انسانی و قهرمانیهایی که این شخصیتها دارند، میپردازد.
هوش مصنوعی: آن کسی که قانون و منشور اوست، حکومت و سرزمینهای مختلف به او تعلق دارد و آن که با تدبیر و مدیریت اوضاع، سلطنت و فرمانروایی بر این و آن را به دست دارد.
هوش مصنوعی: کسی که همچنان در میهمانی و جنگ به خاطر دوست و دشمن مشغول است، از قدرت و توان خود در زندگی و مرگ بهرهبرداری میکند.
هوش مصنوعی: آنکه تیر را به سوی هدف بیندازد، مانند این است که در دل سنگینترین نهادهای زندگی، شکل و نشانههای جدیدی را میآفریند.
هوش مصنوعی: زخمهای ناشی از آسیب او بر تن افراسیاب، ناشی از قدرت و هیبت شمشیر او در دل طمغاج خان است.
هوش مصنوعی: در میدان بازی او، همه چیز تحت کنترل و هدایت اوست و عالم مانند دایرهای است که در فرمان او قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای روزگار، همچنان که تو با قوت و قدرت خود پیش میروی، من نیز با تدبیر و ارادهام سعی دارم به جهت و هدفی که دارم هدایت شوم.
هوش مصنوعی: اگر سهم او دور باشد، در دل کوه به آرامی قرار میگیرد؛ اما از ترس او، این کوه میتواند زلزلهای در استخوانهایش به وجود آورد.
هوش مصنوعی: این زمین که تحت نظارت اوست، در واقع درک و قضاوت عادلانهای ندارد و به همین دلیل، گرگها به راحتی میتوانند راهنمایی کنند و شبان به مشکل میخورد.
هوش مصنوعی: ای خدا، این دست و دل که میبخشند چه چیزی هستند؟ نه دل است و نه دست، پس چیست در این میان؟ نه دریاست و نه کان (مواد یا جواهر)، پس واقعاً چیست؟
هوش مصنوعی: ای بخشش تو نشانهای از نعمت و روزی است و در کار تو، فرمان و ایجاد جهانی را نوشتهای.
هوش مصنوعی: شانس و سرنوشت تو در مکانی ابدی و مقدس حضور دارد و ارزش و مقام تو در جایی که هیچ محدودیتی وجود ندارد، مستقر شده است.
هوش مصنوعی: خویشتنداری و تحمل تو تازگی و نوید تازهای دارد، در حالی که طبیعت زمین با ویژگیهایش ثبات و آرامش را نشان میدهد. اراده و هدف تو همچون عاملی شتابدهنده در تحولات زمان عمل میکند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، تمامی تلاشها و تواناییهایمان در برابر بخشش تو ناتوان است. در هر حالت و وضعیتی که باشیم، از درک عمق وجود تو ناتوانیم و فقط به یقین و گمان میرسیم.
هوش مصنوعی: دنیا دیگر شبیه تو را نخواهد دید و چرخ فلک دیگر همچون تو صاحب قدرت و جلوهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: طبیعت در دستش دندانی شکسته است تا بدینگونه، روزی که در اختیار توست، از ضمانت او خارج نشود.
هوش مصنوعی: به من آموخت که دریای بخشش چون تالاب، از هر سو سرریز میشود و به قدری فراوان است که همانند آبهای مازندران بیپایان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: آسمان به تو مقام و منزلتی بخشیده که دلیل برتری تو همچون سنبلهای است که از کهکشان بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شد که در هنر سخن تا حدودی معروف شوم و نام نیک تو در خارج از اصفهان به گوشها برسد.
هوش مصنوعی: حرص میگفت که برای رسیدن به هدف تلاش کن و فعال باش، در حالی که عقل به تو میگوید که با احتیاط و آگاهی جلو برو و مراقب باش.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که کسی از نردبان به آسمان نرفته و به مقام شاهنشاهی نرسیده است، مگر اینکه شاعری در وصف او شعر بگوید. برای رسیدن به اوج و عظمت، باید صدای هنری و زیبایی از دل شعری بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: اگر لطف و محبت الهی به تو شامل حال شود، روح قدس دربارهات سخن خواهد گفت و تو را برزبان مردم میآورد.
هوش مصنوعی: آه، چه حالتی است که بازار شعر به شدت کساد شده و جز تو، هیچکس نمیتواند این سخنان ارزشمند را به فروش برساند.
هوش مصنوعی: بر روی زمین، مناسب بستر تو نیست؛ جایگاه تو بر کرات آسمانی است.
هوش مصنوعی: گردن مردان را ببند تا کشور ترکان را با قدرت بگشایند؛ چون سرزمین دیلمان.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و ثروت سلطنتهایی میپردازد که در تاریخ وجود داشتهاند. به نوعی بیان میکند که در این دوران، سلطنتها و شخصیتهای تاریخی بزرگی همچون سلیمان و اسکندر دارای قدرت و نفوذ بودهاند. همچنین به تفاوتهای بین پادشاهیهای مختلف و دستاوردهای آنها اشاره دارد، به طوری که ظاهراً این سلطنتها سعی در به دست آوردن قدرت و ثروت بیشتری دارند. این تصویر از تاریخ به ما نشان میدهد که رقابت و تلاش برای برتری در بین پادشاهان و امپراتوریها همیشه وجود داشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان
قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین
لفت بخورد و کرم درد گرفتم شکم
سر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان
ویژه می پیر نوش گشت چو گیتی جوان
دل چو سبک شد ز عشق در ده رطل گران
بر ارغوان بیش خواه از ارغوان رخ بتی
چو ارغوان باده ای که رخ کند ارغوان
خانه اندوه را زیر و زبر کن همی
[...]
تا که بود آفتاب تا که بود آسمان
فرّخ بادت بهار خرّم بادت خزان
تا که بپاید سپهر تا که بماند جهان
هم به سعادت بپای هم به سلامت بمان
ای شده اشکال شعر از دل و طبعت بیان
ساخته از عقل و فضل بر تن و جان قهرمان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.