گنجور

 
جلال عضد

چشم تو که خواب عالمی بست به خواب

خلقی ز غمش بی خود و او هست به خواب

ترک است و درون پاک دارد مگذار

کاندر بر زنگیان رود مست به خواب

 
sunny dark_mode