نیاز من به رخ خود مکن ز خویش قیاس
مرا به دیده ی اخلاص و بندگی بشناس
اگرچه نیست به سوی منت نظر لیکن
مراست بر دل از الطاف دوست شکر و سپاس
شبی به دست دلم ده دو زلف مشکین را
به جان تو که مده بیش ازین مرا وسواس
به ششدر شب هجران مکن گرفتارم
بزن سه شش به مراد دلم کنون در طاس
ترّحمی به دل تنگ ناتوانم کن
زرنگ روی من خسته کن غمم احساس
اگر مداد شود آب جمله دریاها
اگر سما و ارض می شود همه قرطاس
وگر ملائکه این شرح حال بنویسند
به سالها نتواند کرد فکر و قیاس
شناختیم و بدیدیم کام خاطرشان
مباد در دو جهان ناکسان حق نشناس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به نیاز و عشق عمیق خود به معشوق اشاره میکند و از او درخواست میکند که به جای ظواهر، او را با نیت خالص و بندگی بشناسد. او acknowledges میکند که گرچه زیباییهای معشوق به او توجه نمیکند، اما به لطفهای دوستش شکرگزار است. در ادامه، شاعر از معشوق میخواهد که به او توجه بیشتری کند و همچنین از درد جدایی و غم و اندوه خود مینالد. او احساس میکند که حتی اگر تمام دریاها و زمینها به کاغذ تبدیل شوند، بیان و وصف عشق او به معشوق نمیتواند به درستی بیان شود. در پایان، شاعر از قدرت شناخت افراد حقشناس و واقعی در دو جهان صحبت میکند و از ناشناختگان حق بیزاری میجوید.
هوش مصنوعی: به چهرهی خود به من نگاه نکن و تلاش نکن که من را با دیگران مقایسه کنی؛ بلکه من را با نگاهی از روی صداقت و وفاداری بشناس.
هوش مصنوعی: هرچند که توجهی از جانب تو به من نیست، اما من بر دل خود به خاطر محبتها و لطفهای دوست شکر و سپاس دارم.
هوش مصنوعی: شبی تصمیم گرفتم که به دل خودم بگویم زلفهای مشکین تو را به جانم بدهد، اما از تو میخواهم که بیشتر از این مرا آزار ندهی.
هوش مصنوعی: در شبهای دوری و جدایی، مرا دچار مشکل نکن، لطفاً یک بار دیگر به شانس من فرصت بده و به آرزوی دلم اشاره کن.
هوش مصنوعی: لطفاً به من رنجیدهخاطر و ضعیف کمک کن، چون حال و روزم را داغون کردهای و غمهای من را عمیقتر احساس میکنم.
هوش مصنوعی: اگر همه دریاها به مداد تبدیل شوند و هر چیزی که در زمین و آسمان وجود دارد به کاغذ تبدیل شود، باز هم سخنان و احساسات ما نتوانند به طور کامل بیان شوند.
هوش مصنوعی: اگر فرشتگان بخواهند این وضعیت را توصیف کنند، حتی با گذشت سالها هم نخواهند توانست آن را به خوبی درک و تحلیل کنند.
هوش مصنوعی: ما کسانی را شناختیم که در هیچیک از دو جهان، آرزوهایشان برآورده نشد و از حقیقت و ارزشها غافل بودند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نهاد روی به حضرت، چنان که روبه پیر
بتیم وا تگران آید از در تیماس
بیار ساقی زرین نبید و سیمین کاس
به باده حرمت و قدر بهار را بشناس
نبید خور که به نوروز هر که می نخورد
نه از گروه کرامست و نز عداد اناس
نگاه کن که به نوروز چون شدهست جهان
[...]
عطای یعقوب از مرگ تو هراسیدم
شدی و نبود بیشم ز مرگ هیچ هراس
دریغ لفظی بر همه نمط همه گوهر
دریغ طبعی بر هر گهر همه الماس
سپهر معطی شانست و هیچ عیب نبود
[...]
زهی رفیع محلت برون ز حد قیاس
بنای دولت و دین را قوی نهاده اساس
گشاده مهر تو چون ابر چشمهای امید
کشیده کین تو چون برق دشنهای هراس
مضاء رأی تو چون گوهر ظفر بنمود
[...]
زبان چگونه گشایم بذکر شکر و سپاس
که حشمت تو فرو بست دست و پای حواس
رسید قدر تو جایی که نیز نبساود
بساط جاه ترا دست وهم و پای قیاس
زهی ز خدمت تو آسمان بلند محل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.