گنجور

 
جهان ملک خاتون

نهاد ملک دلم بر غم رخ تو مدار

چو زلف خویش دلم بیش ازین شکسته مدار

چو ما ز سحر دو چشم خوش تو مست شدیم

بیا که از می لعل تو بشکنیم خمار

صبا گرت گذر افتد به کوی یار بگوی

که در فراق تو تا کی کشد دل من بار

تویی که بر من بیچاره ات نباشد مهر

منم که بی تو ندارم به هیچ گونه قرار

به لب رسید مرا جان ز دست هجرانت

مکن جفا که چنین کس نمی کند با یار

چو خاک بر سر راهت فتاده ام جانا

مرا ز خاک مذلّت به لطف خود بردار

چو نیست طاقت صبرم چو هست درد فراق

غم زمانه ازین بیش بر دلم مگمار

خداست مطّلع حال من که در شب و روز

دعای دولتت از جان همی کنم تکرار

مراد من بده ای دوست ورنه می دانم

جزای این بدهد ایزدت به روز شمار

شدم به کام دل دشمنان و هجر ای دوست

مرا به کام دل دشمنان چنین مگذار

به جان تو که من خسته در فراق رخت

شدم ز جان و جهان و جهانیان بیزار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت

هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار

به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست

به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار

دقیقی

مدیح تا به بر من رسید عریان بود

ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از دقیقی
عنصری

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

قوی کننده دین محمد مختار

یمین دولت محمود قاهر کفار

چو بازگشت به پیروزی از در قنوج

مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار

هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

فغان ز دست ستمهای گنبد دوار

فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار

چه اعتبار بر این اختران نامعلوم

چه اعتماد بر این روزگار ناهموار

جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه