در جار چمن گلست بر بار
بی رنج رقیب و زحمت خار
در صبح نظر خوشست بر گل
خوش نیست ولیک بی رخ یار
معشوقه به خواب تا دم صبح
بلبل به چمن ز شوق بیدار
گل خنده زنان به صبح و بلبل
گرینده بر او چو ابر آذار
استاده به پات سوسن آزاد
در بندگیت دلا نگه دار
افتاده بنفشه بر سر خاک
در پای توأش ز خاک بردار
نرگس به چمن مدام مستست
از چشم خوش تو گشته خمّار
دستان همه روزه در گلستان
نام تو کند همیشه تکرار
هرکس به کسی برد پناهی
کس نیست مرا بجز جهاندار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیباییهای طبیعت و عشق است. شاعر به توصیف چمن و گلها میپردازد و میگوید که در صبحگاه، زیبایی گلها جلب توجه میکند، اما غیبت محبوب او را ناخوشایند میسازد. بلبل از شوق محبوب بیدار است و در عوض، گلها میخندند در حالی که بلبل به خاطر دوری محبوب میگرید. سوسن عاشقانه به محبوب نظر دارد و بنفشه به خاک عشق میورزد. نرگس نیز از زیبایی محبوب مست است. در نهایت، شاعر به تنها بودن خود در عشق اشاره میکند و میگوید که جز کسی که جهان را اداره میکند، پناهی ندارد.
هوش مصنوعی: در گلزار، گلهایی وجود دارند که بدون تلاش و زحمتی از رقیب و خار، به بار نشستهاند.
هوش مصنوعی: در صبح، نگاه به گل زیبا خوشایند است، اما بدون چهره یاری که دوست داریم، لذت ندارد.
هوش مصنوعی: معشوقه تا صبح خوابیده است و بلبل به خاطر شوق و عشقش در باغ بیدار مانده است.
هوش مصنوعی: گل با شادی و خندیدن به صبح نگاه میکند، در حالی که بلبل از روی غم بر او میخواند، مثل ابری که ناخواسته دلگیر است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و ظرافت عشق اشاره میکند. او از کسی میخواهد که همچون گل سوسن آزاد و زیبا باشد و در عین حال مراقب دل خود باشد تا در بند عشق گرفتار نگردد. به نوعی، او تأکید میکند که باید در زیبایی و آزادی عشق را تجربه کنیم، اما در عین حال احتیاط کنیم و خود را از دامهای آن دور نگه داریم.
هوش مصنوعی: بنفشهای بر روی خاک در کنار تو افتاده است؛ آن را از خاک بردار.
هوش مصنوعی: نرگس همیشه به خاطر نگاه دلنشین تو سرحال و شاداب است و مانند گیاهی سرمست به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: هر روز، دستها در باغ گل، نام تو را به طور مداوم تکرار میکنند.
هوش مصنوعی: هر کسی میتواند به کسی دیگر پناه ببرد، اما من تنها کسی را ندارم که به او پناه ببرم جز خداوندی که جهان را اداره میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فدای آن قد و زلفش که گویی
فرو هشته است از شمشاد شمشار
آن طره مشکریز دلدار
کرده است مرا به غم گرفتار
گر بنده به خدمتت نیامد
زو منت بی شمار میدار
ور یک دو سه روز کرد تقصیر
در خدمت تو عبث مپندار
زیرا که تو کعبه جلالی
[...]
عاجز شدم از گرانی بار
طاقت نه چگونه باشد این کار
بردار صراحیی ز خمار
بربند به روی خرقه زنار
با دردکشان دردپیشه
بنشین و دمی مباش هشیار
یا پیش هوا به سجده درشو
[...]
بر هر ذره ای که در جهانست
منت دارد هزار خروار
بی دفتر ملک او زمانه
از پشت شکم کند چو طومار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.