مرا با قامت آن سرو آزاد
مسلمانان ز جانم بس خوش افتاد
نهال قامتش سرو بلندست
که بیخ صبر برکندم ز بنیاد
خیالش از دو چشمم کی شود دور
که در سالی نیارد یک دمش یاد
ز غم گشتم مسلمانان چو مویی
نگویی از وصالت کی شدم شاد
ندارم خواب و خور در درد هجران
شبی از وصل خویشم رس به فریاد
تنم خاکی و باد عشق در سر
چه دارد آشنایی خاک با باد
دلم برد و تنم چون خاک ره کرد
هزارش آفرین بر جان و تن باد
درآمد آتش عشقت تنم سوخت
از آن رو خاک ما بر باد برداد
چو بگشود از سر زلفش گره باز
جهان از بوی زلفش گشت آزاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و محبت عمیق شاعر به معشوقش است که او را با درخت سرو آزاد تشبیه کرده است. شاعر از غم و دوری معشوقش سخن میگوید و بیان میکند که هر لحظه به یاد اوست و نمیتواند از فکر او بیرون برود. او از درد فراق و تأثیر عشق بر وجود خود مینالد و به توصیف احساسات عمیقش نسبت به این عشق میپردازد. در نهایت، شاعر به آزادی که با باز شدن گره زلف معشوقش به دست میآورد اشاره میکند و از آتش عشقش که وجودش را میسوزاند، صحبت میکند.
هوش مصنوعی: من به زیبایی قامت آن سرو آزاد مسلمانان بسیار علاقهمند شدم و این موضوع برایم بسیار خوشایند است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و قامت بلند معشوق اشاره دارد و بیان میکند که به خاطر او تحمل و صبر خود را از دست دادهام. به عبارت دیگر، جذابیت و زیبایی او چنان زیاد است که من در برابر آن نمیتوانم صبر کنم و همه چیز را نادیده میگیرم.
هوش مصنوعی: چگونه میتواند خاطرهاش از چشمانم دور شود، در سالی یک لحظه هم فکرش را از دست نمیدهیم؟
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که دارم، مانند مسلمانان میشوم و احساس میکنم اگر ذرهای از وصالت بگویی، دیگر چه زمانی شاد خواهم شد.
هوش مصنوعی: در شب و در غم دوری محبوب، نه خواب دارم و نه خوراک. از شدت عشق، به فریاد میآیم و به یاد وصال خود میباشم.
هوش مصنوعی: بدنم از خاک است و عشق در ذهنم چه احساسی دارد. آیا خاک و باد آشنا هستند؟
هوش مصنوعی: دل من را ربود و وجودم را مانند خاکی که در راه است رها کرد. هزار بار بر جان و تن باد، آفرین میفرستم.
هوش مصنوعی: آتش عشق تو به بدنم آسیب زد و از آنجایی که خاک من را به باد سپرد، تمام وجودم را تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: زمانی که او گره موهایش را باز کرد، جهان از عطر زلفش آزاد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز جور لشکر خرداد و مرداد
تواند داد ما را هیچکس داد؟
محال است این طمع هیهات هیهات
کس دیدی که دادش داد خرداد
ز بهر آنکه تا در دامت آرد
[...]
نقیبان را به سالاران فرستاد
یکایک را ز رفتن آگهی داد
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
الغ عارض ز . . . ن گربه افتاد
جهانرا گنده گردانید از باد
چرا خاکش نپوشیدند بر روی
که باگه این کند گربه چو افتاد
گه گربه بعهد ارسلان خان
[...]
اگر عالم سراسر ظلم گیرد
نیابد هیچ مظلوم از فلک داد
همه ظلم از نجوم و از فلک دان
که لعنت بر نجوم و بر فلک باد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.