صبا حال دلم را نیک دانی
به کوی دوست رو یک شب نهانی
بگو حال دلم با آن ستمگر
ز روی لطف و دانم می توانی
بگویش ای بت سنگین دل من
چرا با ما چنین نامهربانی
نیارم کرد عشقت آشکارا
تو باری پرسشی می کن نهانی
دلت در جای دیگر پای بندست
مرا می داری ای دلبر زبانی
بیا تا در برت گیرم خدا را
که دل را جانی و جان را روانی
به باغ جان ما بخرام چون سرو
مگر کز درد هجرم وارهانی
اگر هجران چنین خواهد گذشتن
مرا دیگر نشاید زندگانی
وصال تو شبی ای نور دیده
مرا خوشتر ز عمر جاودانی
چو گل داغ فراقت نیست بر جان
به باغ جان ما سرو روانی
مگردان سر ز ما ای سرو آزاد
اگرچه شیوه ها را نیک دانی
چو جان مهر تو در دل هست ما را
وصال تست عین کامرانی
به هر عودی که بر ما آید از تو
مسوز ای بیوفا جان و جهانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل ابراز عشق و دلتنگی خود به محبوبش میکند. او از محبوبش میخواهد که به حال دلش توجه کند و از او بیمهری نکند. شاعر به حسرت و درد جدایی اشاره میکند و میگوید که محبت و وصال او برایش از زندگی جاودانی ارزشمندتر است. او از محبوب میخواهد که مانند سروی در باغ جانش بیفتد و آرامش و شادی به او ببخشد. در نهایت، شاعر خواستار وفاداری محبوب است و از او میخواهد که در کنار او بماند و از کممحبتیهایش پرهیز کند.
هوش مصنوعی: باد صبا، خوب میدانی که حال و احوال دل من چطور است؛ به کوی دوست برو و یک شب به آرامی و بیخبر از دیگران، آنجا باش.
هوش مصنوعی: بگو حال دلم را به آن ظالم، به خاطر لطفش، میدانم که میتوانی بفهمی.
هوش مصنوعی: به او بگو، ای معشوق ستمگر من، چرا اینقدر با ما بیمحبت و سردی؟
هوش مصنوعی: عشقت باعث شده که نتوانم خود را در معرض دید قرار دهم. ای کاش یک بار به طور غیر مستقیم از من سوالی میپرسیدی.
هوش مصنوعی: دل تو به فکر کسی دیگر است، اما تو هنوز به من توجه داری، ای محبوب.
هوش مصنوعی: بیا تا در آغوش تو خدا را در آغوش بگیرم، زیرا دل من جانی دارد و جان من روحی دارد.
هوش مصنوعی: به باغ دل ما بیا و همچون درخت سرو با زیبایی و آرامش حرکت کن، شاید که با حضورت من را از درد و رنج جدایی رهایی بخشی.
هوش مصنوعی: اگر جدایی به همین شکل ادامه پیدا کند، دیگر زندگی برای من قابل تحمل نخواهد بود.
هوش مصنوعی: دیدار تو برای من در شب، از عمر ابدی نیز دلپذیرتر است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که درد جداییات مانند گل بر جان ما نرسته، در دل باغ وجودمان روحی سرزنده و شاداب است.
هوش مصنوعی: ای سرو آزاد، تو از ما غافل مشو و نگردان سر به سوی دیگری، هرچند که تو راه و شیوههای خوب را به خوبی میدانی.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و محبت تو در دل ما وجود دارد، وصالت تو نشانهای از خوشبختی و سعادت ما است.
هوش مصنوعی: هر مشکلی که برای ما پیش بیاید، ای بیوفا جان و جهان، تو را سرزنش نخواهم کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.