گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای جان و زندگانی عمری و شادمانی

بر حال ما نظر کن کز لطف می توانی

من سخت ناتوانم جز تو کسی ندارم

از پیش خود مرانم هرچه کنی توانی

من در غم تو زارم وز خود خبر ندارم

لطفی بود به کارم گر از غمم رهانی

عشق تو آشکارا شد چون کنم نگارا

آخر تفقدی کن ای جان ما نهانی

از سوز ما و زاری آخر خبر نداری

تا کی کشم جفایت تا کی وفا ندانی

دانم ترا فراغت از حال زار ما هست

گر در دلت نیایم هم پرسشی توانی

عمریست تا دل من در کار عشق خون شد

بی دوست سیر گشتم از عمر و زندگانی

نرگس میان بستان مخمور بود باری

کز چشم شوخت [آموخت] سستی و ناتوانی

تلخست کام عیشم زهرست بی تو نوشم

جز وصل تو چه باشد مقصود این جهانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قوامی رازی

گفتم مگر که ما را؛در دل به جای جانی

نه نه خطاست جانا جانی و زندگانی

یار گشاده زلفی دلبند شوخ چشمی

معشوق خوبروئی؛ دلدار خوش زبانی

برده سبق فراقت؛ از رنج بی نهایت

[...]

انوری

بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی

بس راحتی ندارم باری ز زندگانی

ای بخت نامساعد باری تو خود چه چیزی

وی یار ناموافق آخر تو با که مانی

جانی خراب کردم در آرزوی رویت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
خاقانی

کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی

راندی به گوش اول صد فصل دل‌فریبم

و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی

آن لابه‌های گرمت ز اول بسوخت جانم

[...]

سید حسن غزنوی

ای باد روح پرور زنهار اگر توانی

امشب لطافتی کن آنجا گذر که دانی

در شو چو مهربانی در تیرگی زمانی

یابی مگر نشانی زان آب زندگانی

ره ره گذر بکویش دم دم نگر برویش

[...]

عطار

ای جان جان جانم تو جان جان جانی

بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی

پی می‌برد به چیزی جانم ولی نه چیزی

تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی

بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه