گنجور

 
جهان ملک خاتون

دلا تا کی چنین در زیر باری

سبکباری مجوی ار مرد کاری

به بند حرص تا کی بسته باشی

چرا سرگشته همچون روزگاری

مخور غم بیش ازین بر کار عالم

مبر زین بیش از کس بردباری

نگویی این همه خواری و بیداد

ز روبه کی کشد شیر شکاری

عزیز بس کسی بودم کنون دل

ز دستت می کشم بس جور و زاری

تو را من بنده ام ای سرو آزاد

اگرچه میل وصل ما نداری

بحمدالله نگارینا که دیگر

جهان خرّم شد از باد بهاری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

جهان را نیست جز مردم شکاری

نه جز خور هست کس را نیز کاری

یکی مر گاو بر پروار را کس

جز از قصاب ناید خواستاری

کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
باباطاهر

به‌مو واجی چرا ته بیقراری

چو گل پروردهٔ باد بهاری

چرا گردی به‌کوه و دشت و صحرا

به‌جان او ندارم اختیاری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

ندارم جز غم تو غمگساری

نه جز تیمار تو تیمارداری

مرا از تو غم تو یادگارست

از این بهتر چه باشد یادگاری

بدان تا روزگارم خوش کنی تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه