گر کشم بار کسی هم بار تو
ور خورم خاری هم از گلزار تو
گر تو را از من فراغت حاصلست
چون فراغت باشدم از کار تو
یک نظر از لطف گر بر ما کنی
سرچه باشد جان کنم ایثار تو
دست بوسم زود و در پایت فتم
همچو دامن کوری اغیار تو
ای گل رنگین منم در صبحدم
از دل و جان بلبل بازار تو
تا به کی در بند دلداران بود
ای دل من جانم از پندار تو
گر ز من بارست بر خاطر ترا
ای عزیز من نخواهم بار تو
گرچه شادی بر غم حالم ولی
من شدم از جان و دل غمخوار تو
گرچه آزردی مرا از داغ هجر
من نخواهم در جهان آزار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سراسیمه مه از رخسار تو
سرو سر در پیش از رفتار تو
ذرهای است انجم زخورشید رخت
نقطهای است افلاک از پرگار تو
گل که باشد پیش رخسارت از آنک
[...]
آن زمان که میشوی بیمار تو
میکنی از جرم استغفار تو
نیستی غالب ولی پندار تو
می دهد بر باد کار و بار تو
گشته جمله طالب دیدار تو
جان هر یک واقف اسرار تو
عاشقم من بر تو و کردار تو
جان فدای نور تو و نار تو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.