در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم
از سر بگذشتیم و به سامان نرسیدیم
جان کرده فداییم به راه غم عشقش
دل برد به دستان و به جانان نرسیدیم
در ظلمت هجران به لب آمد دل تنگم
فریاد که در شمع شبستان نرسیدیم
دیدیم جهان را و بگشتیم سراپای
در سایه ات ای سرو خرامان نرسیدیم
گل رفت دریغا که نکردیم گل افشان
در وقت گل سرخ به بستان نرسیدیم
از گلشن وصل رخت ای دیده نصیبم
خارست از آن رو به گلستان نرسیدیم
خارست به جای گل و زاغست قرینش
بلبل ز چمن رفت و به دستان نرسیدیم
فریادرسم پیشتر از آنکه دریغا
گویی که به فریاد ضعیفان نرسیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و رنجی است که عاشق از جدایی و هجرت میکشد. شاعر به وضوح از ناکامیها و نرسیدن به عشق واقعیاش صحبت میکند. او به سختیها و ظلمتهای این راه اشاره کرده و میگوید حتی با تمام فداکاری و تلاشش نیز موفق به رسیدن به معشوق نشده است. همچنین، او به تماشای زیباییهای دنیا پرداخته، اما همچنان احساس ناکامی و دوری از عشق را دارد. در نهایت از غم و درد فریاد میزند که به فریاد ضعفا هم نرسیده است. شاعر احساس ناامیدی و یأس را نسبت به عشق و زندگی ابراز میکند.
هوش مصنوعی: ما در رنج و سختی جان دادیم اما نتوانستیم درمانی پیدا کنیم. از مشکلات عبور کردیم اما به مقصد و آرامش نرسیدیم.
هوش مصنوعی: ما جان خود را در راه غم عشق او فدای کردیم، اما دل ما در دستان او بود و نتوانستیم به محبوب برسیم.
هوش مصنوعی: دل تنهای من در تاریکی دوری به فریاد آمده است که ما به روشنایی و آرامش شبانه نرسیدیم.
هوش مصنوعی: جهان را مشاهده کردیم و دور شدیم، اما در زیر سایه تو، ای سرو زیبای خرامان، نتوانستیم به تو برسیم.
هوش مصنوعی: گل رفت و افسوس که نتوانستیم در زمان شکفتن گلها، به گلافشانی بپردازیم و به باغ نرسیدیم.
هوش مصنوعی: ای دیده، از زیبایی وصال تو، نصیبم فقط یک خار است و به همین دلیل نتوانستیم به گلستان زیباییها برسیم.
هوش مصنوعی: در اینجا به معیوب بودن اوضاع و جایگزینی چیزهای ناپسند به جای زیبایی اشاره شده است. به جای گل که نماد زیبایی است، خارها وجود دارند و همچنین زاغ که نماد بدی و زشتی است، به جای بلبل که نمادی از زیبایی و خوش آواز است، حضور دارد. در این وضعیت، ما نتوانستهایم دست به چیزهای زیبا و دلپذیر بزنیم و از آنها بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: بهتر است قبل از اینکه افسوس بخوری که به کمک نیازمندان نرسیدیم، برای یاری آنها تلاش کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان زحمت خود برد و به جانان نرسیدیم
دل رخنه شد از درد و به درمان نرسیدیم
موریم که گشتیم لگدکوب سواران
در گوشه که بر پای سلیمان نرسیدیم
دنبال دل دوست دویدیم فراوان
[...]
ما سر بنهادیم و بسامان نرسیدیم
در درد بمردیم و بدرمان نرسیدیم
گفتند که جان در قدمش ریز و ببر جان
جان نیز بدادیم و بجانان نرسیدیم
گشتیم گدایان سر کویش و هرگز
[...]
دادیم بسی جان و به جانان نرسیدیم
در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم
در ظلمت اندوه بسی تشنه بگشتیم
روزی به لب چشمه حیوان نرسیدیم
بس سال که در بادیه عشق برفتیم
[...]
دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم
زین غم دل و جان رفت بجانان نرسیدیم
بسیار دویدیم بسر در پی مطلوب
سر در طلبش رفت و بسامان نرسیدیم
در کوچه عشق تو همه عمر برفتیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.