تا هست به عشق تو توانم
تا هست مرا رمق ز جانم
دست از غم تو چگونه دارم
ای مونس و راحت روانم
جانست مرا رخت خدا را
صبر از تو بگو که چون توانم
از درد شب فراق باری
چون چشم خوش تو ناتوانم
زین بیش به هجر خود نگارا
از دیده مدار خون روانم
در حسرت سرو قامت تو
چون آب روان به سر دوانم
از درد فراق آن پری رخ
هر شب به فلک رسد فغانم
ای یاد تو مونس دل و جان
ای نام خوش تو بر زبانم
گر عهد شکسته ای و پیمان
در عهد غم تو من همانم
بسیار ستم مکن وگر نی
زاری به فلک ز غم رسانم
هر جور و جفا که بر من آید
من ره به دری دگر ندانم
بنواز مرا به وصل جانا
جز لطف تو کیست در جهانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر ابراز عشق و وابستگی عمیق خود به معشوق را میکند. او خود را بیتاب و ناتوان از دوری میبیند و از درد فراق شکایت میکند. شاعر میگوید که بدون عشق معشوق، زندگی را بیمعنی میداند و حتی در شرایط سخت و با وجود وعدههای شکسته، همچنان به عشق او وفادار است. در نهایت، او از محبوبش میخواهد که به او محبت کند و در غیر این صورت، زاریاش را به آسمان خواهد فرستاد. این شعر نشاندهندهی شدت احساسات و عواطف عاشقانهی شاعر است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به عشق تو زندگی میکنم، قدرت دارم و تا زمانی که روح و جانم بر جاست، ادامه خواهم داد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از غم تو دست بردارم، ای همدم و آرامش روح من؟
هوش مصنوعی: میدانم که تو قدرت زیادی داری و میتوانی سختیها را تحمل کنی، اما از تو میپرسم چگونه میتوانم این صبر را در خودم پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: در شب جدایی از تو، به قدری غمگین و بیتابم که توانایی تحمل این درد را ندارم.
هوش مصنوعی: عزیزم، دیگر بیش از این به یاد تو نباید اشک بریزم و از چشمانم خون دل جاری کنم.
هوش مصنوعی: من همچون آب روان در حسرت زیبایی و قامت تو به سر میروم.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری آن معشوق زیبا هر شب صدای نالهام به آسمان میرسد.
هوش مصنوعی: ای یاد تو همدم دل و جانم، ای نام زیبای تو روی زبانم.
هوش مصنوعی: اگرچه به عهد و پیمانت وفا نکردهای و در زمان سختیها کنار من نبودی، من هنوز همان فردی هستم که بودم.
هوش مصنوعی: بسیار ظلم نکن، و اگر ادامه دهی، من از غم به آسمان ناله و زاری میکنم.
هوش مصنوعی: هر نوع ظلم و دردی که بر من بگذرد، نمیدانم چگونه به راهی دیگر بروم.
هوش مصنوعی: مرا با مهربانی به آغوش محبوب برسان، زیرا در این دنیا غیر از لطف تو کسی وجود ندارد که به من آرامش بدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون با خودم از عدم کم ام کم
چون با تو بوم همه جهانم
بپذیر مرا و رایگان دار
هر چند که رایگان گرانم
ای ناگزران عقل و جانم
وی غارت کرده این و آنم
ای نقش خیال تو یقینم
وی خال جمال تو گمانم
تا با خودم از عدم کمم کم
[...]
ای مهر تو در میان جانم
و ای نام تو بر سر زبانم
تو خوب چو باغ ارغوانی
من زشت چو کشت زعفرانم
از بردن نام و زلف و خالت
[...]
چون با خودم از عدم کم ام کم
چون با تو بوم همه جهانم
بپذیر مرا و رایگان دار
هر چند که رایگان گرانم.
از تف دل آتشین دهانم
زان نام تو بر زبان نرانم
ترسم که چو صبر از غم تو
نام تو بسوزد از زبانم
فریاد کز آتش دل من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.