هوس عمر عزیزم ز برای تو بود
بکشم جور جهانی چو رضای تو بود
در ازل جان مرا عشق تو هم صحبت بود
تا ابد در دل من مهر و وفای تو بود
جای افسر شود آن سر که به پای تو رسد
پادشاهی کند آن کس که گدای تو بود
هست امیدم که نمایی تو خداوندیها
ور نه از بنده چه آید که سزای تو بود
خجلم زان که فرود آمدهای در دل تنگ
چیست این منزل ویرانه که جای تو بود
روی خوب تو شد انگشتنمای خورشید
مه نو کیست که انگشتنمای تو بود
سالها سجده صاحبنظران خواهد بود
بر زمینی که نشان کف پای تو بود
راحت روح و فتوح دل مشتاقان است
هر حدیثی که در او وصف و ثنای تو بود
سخنی لایق سمعت نبود ور باشد
هم غزلهای همام ابن علای تو بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و محبت عمیق شاعر به معشوقش است. شاعر میگوید که تمام زندگی و آرزوهایش به خاطر معشوقش شکل گرفته و تمام عمرش در فکر او بوده است. او به توصیف مقام و ارزش معشوق میپردازد و میگوید که فقط کسانی که در خدمت او هستند، حقیقتاً پادشاهی خواهند کرد. شاعر از خداوندی معشوق امید دارد و به خاطر احساساتش نسبت به او دچار شرمندگی است. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که هر چه درباره عشق و محبت گفته شود، در نهایت لایق عظمت معشوق نیست.
هوش مصنوعی: من برای تو آمادهام که تمام عمر باارزشم را فدای تو کنم، حتی اگر این به معنای تحمل سختیهای دنیا باشد، زیرا رضایت و خوشنودی تو برایم اهمیت بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: از همان ابتدا، عشق تو همدم جان من بوده و تا همیشه در دل من محبت و وفاداری تو جای دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو نزدیک شود و از تو فرمان بگیرد، به مقام بلند و عالی دست مییابد. کسی که روزی در فقر و در خواستههای تو بود، اکنون میتواند به مقام پادشاهی و عزت برسد.
هوش مصنوعی: امید دارم که تو، ای خداوند، لطف و کرم خود را به من نشان دهی؛ وگرنه از من، به عنوان بنده، چه چیزی برمیآید که شایستهی عظمت تو باشد؟
هوش مصنوعی: من از این که تو به دل تنگ من آمدهای خجالتزدهام. چرا اینجا، در این ویرانه، جایی که شایسته تو نیست، قرار گرفتهای؟
هوش مصنوعی: زیبایی تو به قدری درخشان است که حتی آفتاب و ماه جدید توجهشان به تو جلب شده است. چه کسی میتواند به زیبایی تو اشاره کند؟
هوش مصنوعی: سالها مردم دانا و با بصیرت به سجده خواهند افتاد بر زمینی که رد پای تو بر آن بوده است.
هوش مصنوعی: روح آرامش و موفقیت دلهای مشتاق در هر سخنی است که در آن وصف و ستایش تو به میان آمده باشد.
هوش مصنوعی: آنچه که میشنوی شایستهی توجه نیست، حتی اگر این سخن هم باشد، شعرهای همام ابن علی هم در میان آنها قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که بود جان که نه در بند وفای تو بود
چه کند دل که نه خرسند جفای تو بود
سرِ ادبار من ار هست، مرا شاید؛ از آنک
دیده آنجا نهد اقبال که پای تو بود
در هوای تو شدم ذره زرین آری
[...]
من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود
سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود
خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر
وین نباشد مگر آن وقت که رای تو بود
ذرهای در همه اجزای من مسکین نیست
[...]
دست و دامن چه سزاوار عطای تو بود؟
ظرف دریوزه کند هرکه گدای تو بود
بی نیاز از زر و سیمند طلبکارانت
گنج زیر قدم آبله پای تو بود
خون کند در دل گلگونه حوران بهشت
[...]
شب که در خلوت اندیشه تمنّای تو بود
گل داغ دل من انجمن آرای تو بود
جلوه در آینه ام پرتو رخسار تو داشت
سینه آتشکدهٔ حسن دلارای تو بود
مژه بر هم نزدم آینه سان در همه عمر
[...]
من چه در پای تو ریزم که سزای تو بود
سر نه چیزی است که شایسته پای تو بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.