ترسا بچهای ناگه بر کف می گلناری
از صومعه باز آمد سرمست به عیاری
بنشست چو عیاران آن مونس غمخواران
از پسته خندان کرد آغاز شکر باری
افتاد ز عشق او در صومعه غوغایی
جستند ز سالوسی پیران همه بیزاری
از دیدهٔ پیر ما شد اشک روان حالی
چون دید مریدان را از عشق بدان زاری
بگشاد زبان کای زین این بیادبی تا چند
از روی چنین پیری خود شرم نمیداری
ترسا بچه گفت او را من گر چه ز می مستم
ای پیر تو نیز آخر مست می پنداری
من مستم و آگاهم از مستی خود باری
مستی تو و میلافی از عالم هشیاری
ای پیر از این مستی هشیار شوی حالی
گر نوش کنی جامی زین بادهٔ گلناری
پیر از سخن کودک زد چاک گریبان را
برخاست غرامت را افتاده به صد خواری
می بستد و خندان شد بر وی همه آسان شد
اندر صف رندان شد مشهور به میخواری
دردا که چنین پیری دردیکش طفلی شد
از گفته ترسایی برگشت ز دینداری
هر بیدل بی معنی این رمز کجا داند
مگشای همام این سر گر صاحب اسراری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، داستان ترسا (یک جوان مسیحی) روایت میشود که با شوق و سرمستی از صومعه به خانه بازمیگردد و بین عیاران مینشیند. او با خوشحالی از پسته حرف میزند و این شادیاش موجب ایجاد غوغایی در صومعه میشود. پیران صومعه که از او بیزار شده بودند، با اشک به او نگاه میکنند و یکی از آنان از ترسا میپرسد که چرا از ادب پیری شرم ندارد.
ترسا در پاسخ میگوید که اگرچه مست است، از حال خود آگاه است و او را به مستی خود و لاف زدن از هشیاری میخواند. او پیشنهاد میدهد که پیر هم میتواند از شراب گلناری بنوشد و هشیاری خود را ترک کند. این گفتگو باعث میشود که پیر بر خود بلرزد و از گفتههای ترسا خجالت بکشد و در نهایت پیر و ترسا به شادابی و رندی مشهور میشوند.
شعر به نوعی بر تعارض میان هشیاری و مستی، دین و دنیا و سن و سال تاکید دارد و نشان میدهد که گاهی اوقات جوانی و شوق زندگی میتواند روحیه افراد را تغییر دهد.
هوش مصنوعی: یک نوجوان ترسا ناگهان از صومعه بیرون آمد و خوشحال و سرمست بر روی گلهای نارنجی راه میرفت.
هوش مصنوعی: دوستانم که در کنار هم نشستهایم، با حالتی شاداب و خنده در میان غمهایمان، به یاد دردهایمان، شروع به صحبت و شیرینیگویی کردیم.
هوش مصنوعی: به دلیل عشق او در دل صومعه هیاهویی برپا شد و همهی پیرانی که به ریاکاری و تظاهر مشغول بودند، از او فاصله گرفتند و دلسرد شدند.
هوش مصنوعی: از چشمان پیر ما اشکی روان شد، وقتی که مریدان را در حال زاری به خاطر عشق دید.
هوش مصنوعی: زبان باز کرد و گفت: ای جوان، از این بیادبی تا چه زمانی ادامه خواهی داد؟ چرا از روی چنین سالخوردهای شرم نمیکنی؟
هوش مصنوعی: ترسا بچه گفت: من که در حال مستی هستم، اما تو هم که پیری، در واقع میپنداری که مست نیستی؟
هوش مصنوعی: من در حالتی از مستی به سر میبرم و به خوبی از این حال خود آگاهی دارم، اما تو در حال مستیات، از دنیای هشیاری بیخبری و فقط به لهو و شادی خود مشغولی.
هوش مصنوعی: ای مرد سالخورده، اگر از این مستی به هوش بیایی، حالا اگر جرعهای از این شراب خوش بویی را بنوشی، چه حال خوبی خواهی داشت.
هوش مصنوعی: سالمندی از گفتار کودک به شدت ناراحت شد و یقهاش را چاک زد. او با ذلت و شرمندگی به عواقب کارش پی برد.
هوش مصنوعی: او با خنده به همه مینگریست و همه چیز برایش آسان و ساده به نظر میرسید، به طوری که در میان رندان به شهرتی به خاطر میخواری دست یافت.
هوش مصنوعی: حیف است که این شخص پیر و باتجربه، به سبب حرفهای یک خداشناس، از ایمان و دینداری خود بازگشته و به دردی کشیده شده که مناسب سن و سال او نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که از دیوانگی و بیخبری دور است، نمیتواند این رموز را بفهمد؛ مگر اینکه کسی که از اسرار آگاه است، این مسائل را برای او روشن کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهم که بدانم من جانا که چه خوداری
تا از چه برآشوبی، یا از چه بیازاری
گر هیچ سخن گویم با تو ز شکر خوشتر
صد کینه به دل گیری، صد اشک فروباری
بدخو نبدی چونین، بدخوت که کرد آخر
[...]
ای جُسته جفاکاری جَسته ز وفاداری
بنمای وفاداری بگذار جفاکاری
آشفتهام از عشقت بیهوده چرا شیبی
آزردهام از هجرت بیهوده چه آزاری
سیماست مرا در جسم از حسرت و غم خوردن
[...]
شاهی که بدو نازد شاهی به جهانداری
خواهند به نور از وی اجرام فلک یاری
فرخنده (منوچهر) آن کش دهر برد فرمان
دارد صفت یزدان در قصد نکوکاری
بدخواه ورا خویشی با محنت و درویشی
[...]
ترسا بچهای شنگی زین نادره دلداری
زین خوش نمکی شوخی، زین طرفه جگرخواری
از پستهٔ خندانش هرجا که شکر ریزی
در چاه زنخدانش هر جا که نگونساری
از هر سخن تلخش ره یافته بی دینی
[...]
افتاد دل و جانم در فتنه طراری
سنگینک جنگینک سر بسته چو بیماری
آید سوی بیخوابی خواهد ز درش آبی
آب چه که میخواهد تا درفکند ناری
گوید که به اجرت ده این خانه مرا چندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.