ز آب چشم من گِل شد به راه عشق، منزلها
ندانم تا چه گُلها بشکفت آخر ازین گِلها؟
شکستی عهد و بر دلهای مسکین سوختی داغی
زهی داغی که تا روز قیامت ماند بر دلها!
من از خوبان بسی غمهای مشکل دیدهام، لیکن
غم هجران بود مشکلترین جمله مشکلها
سزد گر بر سر تابوت ما گریند در کویش
چرا کز منزل مقصود بربستیم محملها
ز توفان سرشک خود به گردابی گرفتارم
که عمر نوح اگر یابم نبینم روی ساحلها
چو آن مه یار اغیارست گرد او مگرد، ای دل
چرا پروانه باید شد برای شمع محفلها؟
هلالی چون حریف بزم رندان شد بخوان، مطرب:
«الا یا ایها الساقی، ادر کاسا و ناولها»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به غم و اندوه عشق و جدایی میپردازد. او میگوید که از چشمانش به عنوان نمادی از درد و رنج، گلهایی میشکفد که نشاندهندهی مشکلات و داغهاست. شاعر شکستن عهد و وفا را سختترین درد میداند و غم جدایی را بزرگترین دشواریها. او از توفان اشکهای خود سخن میگوید و میگوید که حتی عمر نوح نیز اگر داشته باشد، باز به ساحل آرامش نخواهد رسید. در نهایت، شاعر به لزوم دوری از عشقهای نامناسب اشاره میکند و زیباییهای عشق و بزم را یادآوری میکند، خواهش میکند که از او باده نوشی کنند و لحظات خوش را جشن بگیرند.
هوش مصنوعی: از اشکهای من، گلهایی به وجود آمده است. در مسیر عشق، نمیدانم چند منزل باید طی کنم تا در نهایت، از این گلها شکوفهها بزنند؟
هوش مصنوعی: تو وعدهات را شکست و بر دلهای مظلومان آتش دلی جانسوز به جا گذاشتی، دلی سوزان که تا همیشه بر دلها باقی خواهد ماند!
هوش مصنوعی: من از انسانهای خوب و مهربان دردها و مشکلات زیادی را تجربه کردهام، اما جدایی و دوری از محبوب، سختترین و دشوارترین این مشکلات است.
هوش مصنوعی: اگر در کنار تابوت ما اشک بریزند، جای تعجب نیست؛ چرا که ما از مسیر اصلی خود منحرف شدهایم و از منزل مقصود دور شدهایم.
هوش مصنوعی: من به خاطر اشکهایم مانند کسی به گردابی گرفتار شدهام و حتی اگر به اندازه عمر نوح زندگی کنم، باز هم نمیتوانم به ساحلها برسم و آرامش یابم.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق، محبوب دیگران است، پس ای دل، چرا باید همچون پروانه به گرد شمعهای مجالس بچرخی؟
هوش مصنوعی: هلالی به عنوان همراه جمع رندان و تبهکاران در مجلس ظاهر شد. حالا بگو، ای مطرب: «ای ساقی، جام را پر کن و به من بده».
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نُمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم
[...]
به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها
خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دلها
مخسب ای دیده چون نرگس به خوشخوابی و مخموری
که شبخیزان همه رفتند و بربستند محملها
دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه
[...]
بیا ای از خط سبزت هزاران داغ بر دلها
مرو کز اشک مشتاقان به خون آغشته منزلها
به تقصیر وفا عیبم مکن، کز آب چشم من
هنوز اندر رهت تخم وفا میروید از گلها
گر از گردون ملالی باشدت، بر عشق املا کن
[...]
تجلی الراح من کاس تصفی الروح فاقبلها
که می بخشد صفای می فروغ خلوت دلها
انلنی جرعة منها ارحنی ساعة عنی
که ماند از ظلمت هستی درون پرده مشکلها
به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی
[...]
رُموز العشق کانت مشکلا بالکاس حللها
که آن یاقوت محلولت نماید حل مشکلها
سوی دیر مغان بخرام تا بینی دوصد محفل
سراسر ز آفتاب می فروزان شمع محفلها
دل و می هردو روشن شد نمیدانم که تاب می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.