گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
هلالی جغتایی

هرگز آن شوخ بما غیر نگاهی نکند

آن هم از ناز کند گاهی و گاهی نکند

می روم بر سر راهش بامید نظری

آه! اگر بگذرد آن شوخ و نگاهی نکند

این همه ناله، که من می کنم از درد فراق

هیچ ماتم زده خانه سیاهی نکند

حاصل عشق همین بس که: اسیر غم او

دل بمالی ندهد، میل بجاهی نکند

زاهدا، گر هوس باده و شاهد گنهست

بنده هرگز نتواند که گناهی نکند

سوی هر کس که بدین شکل و شمایل گذری

کی تواند که ترا بیند و آهی نکند؟

چون هلالی شرفی یافتم از بندگیت

کس چرا بندگی همچو تو شاهی نکند؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode