شب گذشته، فتادم به خاک کوچهٔ غم
هزار مرحله، ز آرامگاه راحت دور
دلی دیار محبّت، تنی خراب ستم
لبی محیط شکایت، سری لبالب شور
ز گریه هر رگ مژگان چو ابر دریابار
ز ناله هر سر مو، گشته بود محشر صور
گسسته تار امیدم فلک به زور ستم
شکسته جام مرادم فلک به سنگ فتور
که ناگهان، سرم از خاک برگرفت کسی
که بود گرد رهش توتیای دیدهٔ حور
شمیم گلشن کویش، عبیر جیب وفا
نسیم پرتو لطفش چراغ بزم حضور
به مژده گفت:که ای خانه زاد خسرو عشق
خرابهٔ دلت از فیض دوستی معمور
چنین که هر قلم استخوانت ناله سراست
مدار، کلک بلاغت شعار را معذور
به گریه گفتمش، ای مونس شکسته دلان
به روزگارتو، ویرانهٔ وفا معمور
سخن چگونه سرایم؟ نفس چگونه کشم؟
دلم پر آتش و چشمم پر آب و بختم شور
نهفته گفت به گوش دلم که ناله خطاست
اگر شکور نیی، در بلیّه باش صبور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حال و روز ناگوار و دردهای عاطفی خود سخن میگوید. او از غم و اندوهش در کوچهای تاریک و دوری از آرامش سخن میگوید، قلب او ویران از محبت و لبش پر از شکایت است. اشکها و نالههای او به شدت حس میشود و امیدش را از دست داده است. ناگهان فردی که به او نزدیک است، به او نوید میدهد که عشق و دوستی میتواند ویرانیاش را بازسازی کند. شاعر در دلش ناامیدی را حس میکند ولی در عین حال به او توصیه میشود که اگر شکرگذار نیست، باید صبور باشد و قرار نگیرد. این شعر به بیان دشواریهای عاطفی و واکنش به آنها میپردازد.
هوش مصنوعی: شب گذشته در کوچهٔ غم به زمین افتادم و از جایگاه آرامش خود فاصله گرفتم.
هوش مصنوعی: دل من سرزمین عشق است، اما جسمم در رنج و آسیب بسر میبرد. لبهایم پر از شکایت هستند و سریم مملو از احساسات و شور و هیجان است.
هوش مصنوعی: از گریه هر مژه مانند باران دریا، و از ناله هر تار مو، روز قیامت برپا شده بود.
هوش مصنوعی: زندگی و امید من به شدت آسیبدیده و خرد شده است. سرنوشت با زور و ستم، آرزوهایم را به خاک و خون کشیده و به شدت آنها را شکسته است.
هوش مصنوعی: ناگهان، کسی کنار من ظاهر شد که زیباییاش مانند تیری در چشم مینشیند و من را از خواب و بیخبری بیدار کرد.
هوش مصنوعی: عطر گلستان او در دل، بوی جیب وفا را به همراه دارد و نسیم محبتش مانند چراغی است که روشنی بخش محفل حضور است.
هوش مصنوعی: به مژده گفت: ای خدمتگزار عزیز دل، خانهٔ قلبت به برکت دوستی همیشه پر از نعمت و آبادانی است.
هوش مصنوعی: به هر حال، با هر کلمهای که مینویسی، حس و حالت را منتقل میکنی و باید از این احساسات و عواطف خود غافل نشوی. نوشتن از دل و با احساس میتواند به هنر و بلاغت کمک کند و نباید آن را نادیده بگیری.
هوش مصنوعی: به او گفتم که ای همدم دلهای غمگین، در روزگارت وفا و پایبندی خراب شده و ویران است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم صحبت کنم؟ چگونه میتوانم نفس بکشم؟ قلبم پر از آتش است و چشمانم پر از اشک و حالم آشفته است.
هوش مصنوعی: دل من به آرامی به من میگوید که اگر شکرگزاری نکنی، نباید در سختیها ناله کنی و باید صبور باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی
چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور
که باز شانه کند همچو باد سنبل را
به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور
دلم همی نشود بر فراق یار صبور
همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور
اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل
ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور
ز کام و آرزوی خویش گم شدهست دلم
[...]
گل شکفته نماند مگر بصورت حور
خروش رعد نماند مگر بنفخه صور
رسید عید و من از روی حور دلبر دور
چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور
مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد
نگار من به لهاورد و من به نیشابور
ره دراز و غریبی و فرقت جانان
[...]
جهان سرای غرورست، نی سرای سرور
طمع مدار سرور اندرین سرای غرور
بعاقبت بحسام هوان شود مجروح
دلی که او بحطام جهان شود مسرور
فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.