گنجور

 
حزین لاهیجی

ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم

آنقدر می به قدح ریز که سرشار شویم

خبر از وضع جهان مرده دلی می آرد

مصلحت نیست درین مرحله هشیار شویم

ای خوش آن روز که دین در سر زلف تو کنیم

فارغ از کشمکش سبحه و زنّار شویم

نشکند بادهٔ گلرنگ خماری که مراست

ای خوش آن روز که مست از می دیدار شویم

دولت هر دو جهان خواب و خیال است حزین

دولت آن است که خاک قدم یار شویم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

روز شادی است بیا تا همگان یار شویم

دست با هم بدهیم و بر دلدار شویم

چون در او دنگ شویم و همه یک رنگ شویم

همچنین رقص کنان جانب بازار شویم

روز آن است که خوبان همه در رقص آیند

[...]

فیض کاشانی

وقت آنست که جوینده اسرار شویم

بگذاریم تن کار و دل کار شویم

روح را پاک بر آریم ز آلایش تن

پیشتر ز آنکه اجل آید و مردار شویم

چند ما را طلبد یار و تغافل ورزیم

[...]

نیر تبریزی

خیز تا معتکف خانۀ خمار شویم

سر به پیشش بسپاریم و سبکبار شویم

زلف ساقی به‌کف آریم و به بانگ و دف و چنگ

مست از خانه سوی کوچه و بازار شویم

دم‌به‌دم با رخ افروخته از آتش می

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نیر تبریزی
شاطر عباس صبوحی

وقت آن است که از خانه به بازار شویم

خرقه و سبحه فروشیم و به خمّار شویم

قدحی باده بنوشیم چه هشیار، چه مست

همچنان از در خمّار به گلزار شویم

صبحگاهان بنشانیم ز سر رنج خمار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه