از حرف سست توبه، لب را گزید باید
گر لب نمی کشد می، حسرت کشید باید
در عشق ناخوش و خوش شوریدگان بدانند
مطرب دم رسایی در نی دمید باید
شاید دهد دلش را با دوست آشنایی
در خانقاه صوفی، یک خم نبید باید
آشفته روزگارم، جایی قرار من نیست
بزمی که با حریفان، گفت و شنید باید
با آفتاب می زد، از یک پیاله شبنم
گر ذوق وصل داری، از خود برید باید
زلف سیه برافشان، شب را به مشک تر گیر
طرف نقاب بگشا،گر صبح عید باید
عشرت به کام خواهی، آیینه را به برگیر
عیش مدام خواهی، لب را مکید باید
این آن غزل که گفته پیش از حزین سنایی
این طرز گفتگو را از وی شنید باید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تجربیات عاشقانه میپردازد. شاعر به توبه و پشیمانی اشاره میکند و میگوید اگر انسان نمیتواند از عشق دوری کند، باید حسرت آن را بکشد. وی به شور و حال عاشقان اشاره میکند و تأکید میکند که باید به عشق دل ببندیم. زندگی آشفته و بیقرار او نشاندهنده عدم آرامش است و بر اهمیت لذتهای عاشقانه تأکید میکند. همچنین به استفاده از نشانههای عشق، مانند زلف و نوشیدن در بزمها، اشاره میشود. در نهایت، شاعر اشاره میکند که این گفتوگو و طرز بیان را از سنایی آموخته است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر صحبتهای بیپایه و سستش پشیمان میشود، باید لبهایش را از نوشیدن می (شراب) باز دارد. اگر نمیتواند از می دوری کند، باید حسرت آن را بخورد و به فکر باشد.
هوش مصنوعی: عاشقان، چه خوشحال و چه ناراحت، باید بدانند که نوازندهای در این زمان، نغمهای شاداب و زندگیبخش در نی میدمد.
هوش مصنوعی: شاید او بخواهد در خانقاه صوفی با دوستش آشنا شود، برای این کار نیاز به یک جام نوشیدنی دارد.
هوش مصنوعی: روزگارم بینظم و آشفته است و هیچ جایی برای آرامش ندارم. در جمع افرادی که با آنها همصحبت میشوم، باید گفتوگو و تبادل نظر کنم.
هوش مصنوعی: اگر به خوشی و زیبایی وصال علاقهمندی، باید از خود و وابستگیهایت جدا شوی. مانند آفتابی که با روشناییاش به شبنم میتابد، باید برای تجربهٔ این حال، از درون خویش فاصله بگیری.
هوش مصنوعی: با موهای سیاه و پریشان خود، شب را با بوی خوش مشک پر کن. اگر میخواهی عید صبح بیاورد، نقابت را بردار و چهرهات را نشان بده.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از خوشیها بهرهمند باشی، باید حقیقت را ببینی. و اگر میخواهی همیشه شاد باشی، باید از لذتها لذت ببری و آنها را بپذیری.
هوش مصنوعی: این شعری است که پیش از شاعر حزین سنایی سروده شده و این نوع گفتار را از او آموخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای یار بی تکلف ما را نبید باید
وین قفل رنج ما را امشب کلید باید
جام و سماع و شاهد حاضر شدند باری
وین خرقههای دعوی بر هم درید باید
ایمان و زاهدی را بر هم شکست باید
[...]
وقتی خوشست ما را لابد نبید باید
وقتی چنین به جانی جامی خرید باید
ما را نبید و باده از خم غیب آید
ما را مقام و مجلس عرش مجید باید
هر جا فقیر بینی با وی نشست باید
[...]
چون رنگ می زمینا بیرون دوید باید
نه پرده فلک از هم دریدباید
کرسی چه حاجت آن را کز عرش برگذشته است
از زیر پای منصور کرسی کشید باید
سالی دو عید مارا از غم برون نیارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.