گنجور

 
حزین لاهیجی

یا بدیع الجمال قد اهویک

قلبی المبتلی تحیر فیک

بلغ الدمع و اصلاً لراه

یوم سوء هجرت من وادیک

لو ملکت الملاک ماء رضیٰ

بعد ما قد قدرت رق ملیک

قد حکاه الوشاهٔ من نصبی

فأتانی و فال ما یبکیک

قلت داء البعاد یا سکنی

قال وصلی رجوت أن یشفیک

و دنی من وسادتی و رویٰ

لی حدیثاً بلحظه الفتیک

قال ما تبغنی فقلتُ له

یا مسیحی مدامهٔ من فیک

فسقانی و قال لست تریٰ

میته بعدها لعمر أبیک

سُرّ قلب الحزین من رشأٍ

فبقی فارغاً عن التفکیک

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
نصرالله منشی

گشت بدرش جو ماه نو بایک

شد جهان پیش پیرزن تاریک

عراقی

لب لعلش، کزو زنم لبیک

کرد اشارت که: «السلام علیک»

مولانا

ای ظریف جهان سلام علیک

ان دائی و صحتی بیدیک

داروی درد بنده چیست بگو

قبله لو رزقت من شفتیک

از تو آیم بر تو هم به نفیر

[...]

سعدی

بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک

مرد خالی نباشد از بد و نیک

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه