گنجور

 
هاتف اصفهانی

آه که از جور چرخ، وز ستم روزگار

خسرو ملک وجود، شد به دیار عدم

آه که برچیده شد زود ز بزم جهان

مسند شهبازخان خان جمیل الشیم

رفت امیر زمان تاج اعاظم که بود

معدن عز و شرف منبع جود و کرم

نخل بلندش که بود سرو ریاض جهان

خم شد و از پا فتاد زین فلک پشت خم

دیدهٔ ایام ریخت از غم او سیل خون

بر سر عالم فشاند ماتم او خاک غم

چون ز غم آباد دهر یافت ملالت نهاد

در روضات جنان با دل خرم قدم

خامهٔ هاتف نوشت از پی تاریخ او

آه ز دنیا برفت صاحب سیف و قلم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
منوچهری

آمد نوروز ماه با گل سوری به هم

بادهٔ سوری بگیر، بر گل سوری بچم

زلف بنفشه ببوی، لعل خجسته ببوس

دست چغانه بگیر، پیش چمانه به خم

از پسر نردباز داو گران بر به نرد

[...]

امیر معزی

قاعدهٔ سعد و حمد کنیت و نامش بهم

بر سر خورشید و ماه دولت وی را قدم

مضمرش اندر ضمیر مُدغَمش اندر قلم

فایده ی عمر خضر مرتبه ی مهر جم

خاقانی

مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم

بلبله را مرغ‌وار وقت سماع است هم

برلب جام اوفتاد عکس شباهنگ بام

خیز و درون پرده ساز پرده به آهنگ بم

هدیه بر دل رسان تحفه سوی لب فرس

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
مولانا

لولیکان توییم در بگشا ای صنم

لولیکان را دمی بار ده ای محتشم

ای تو امان جهان ای تو جهان را چو جان

ای شده خندان دهان از کرمت دم به دم

امن دو عالم تویی گوهر آدم تویی

[...]

سلمان ساوجی

ای ظفر و نصرتت پیشروان حشم

کوکبه انجمت پسر و ماه علم

کاتب امر تو راست زیر قلم روز و شب

خاتم ملک تو راست زیر نگین ملک جم

گشته ز گرد رهت چشم کواکب قریر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه