گنجور

 
هاتف اصفهانی

امیر داد گستر خان عادل

دلیر عدل پرور شاهرخ خان

خدیو کامران کز یاری بخت

نپچید آسمانش سر ز فرمان

برای قطع نخل هستی خصم

تبرزینی به دستش داد دوران

تبرزین نه کلید فتح و نصرت

تبرزین نه نشان شوکت و شان

تبرزین نه رگ ابری شرر بار

که انگیزد ز خون خصم طوفان

تبرزین نه عقابی صیدپیشه

که قوت اوست مغز اهل عدوان

کسی کو گیردش بر کف نماند

چو موسی و ید بیضا و ثعبان

ز آسیبش پریشان باد دایم

سر دشمن چو گوی از ضرب چوگان

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟

چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟

یکی اندر دهان حق زبانست

یکی اندر دهان مرگ دندان

دقیقی

ملک آن یادگار آل دارا

ملک آن قطب دور آل سامان

اگر بیند بگاه کینش ابلیس

ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان

بپای لشکرش ناهید و هرمز

[...]

عنصری

بدان گردیست آن سیمین زنخدان

بدان خمیدگی زلفین جانان

یکی گوئی که از کافور گوییست

یک گوئی که هست از مشگ چوگان

چه چیزست آن خط مشکین و آن لب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ناصرخسرو

ز من معزول شد سلطان شیطان

ندارم نیز شیطان را به سلطان

سرم زیرش ندارم، مر مرا چه

اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟

همی دانم که گر فربه شود سگ

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه