حرف غمت از دهان ما جست
یا آتشی از زبان ما جست
رو جانب دام یا قفس کرد
هر مرغ کز آشیان ما جست
یکیک ز نشان فراتر افتاد
هر تیر که از کمان ما جست
آتش به سپهر زد شراری
کز آه شررفشان ما جست
غیر از که شنید سر عشقت
حرفی مگر از دهان ما جست
ز انسان که خورد نسیم بر گل
تیر تو ز استخوان ما جست
هاتف چو شرارهای که ناگاه
ز آتش جهد از میان ما جست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و عذابهای ناشی از عشق و جدایی اشاره دارد. شاعری درباره جملات و عواطفی صحبت میکند که از دل و زبانش بیرون میآید و نشاندهنده درد و غم ناشی از عشق است. او به پرندگان و تیرهایی اشاره میکند که به نشانه جدایی و دوری پرواز میکنند و آتش حسرتی که در دلش ایجاد میشود. در نهایت، شعر به این نکته میرسد که آیا کسی غیر از معشوق چیزی از دل او میفهمد یا نه. به طور کلی، این اثر حسرت، عشق و جدایی را به زیبایی به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: حرف غم تو از زبان ما بیرون آمد یا همانند آتش، از دهان ما شعله ور شد.
هوش مصنوعی: هر پرندهای که از آشیان ما پرواز کند، به سمت دام یا قفس میرود.
هوش مصنوعی: هر تیر که از کمان ما رها شد، به آرامی از تمامی نشانهها فراتر رفت.
هوش مصنوعی: آتش به آسمان زبانه کشید و جرقهای از آن به خاطر ناله و غم ما برخاست.
هوش مصنوعی: غیر از این که درباره عشق تو چیزی شنیدهای، آیا حرف دیگری از ما به زبان آمده است؟
هوش مصنوعی: از انسان که نسیم خوشی بر گلستان او وزید، تیر تو از استخوان ما به پرواز درآمد.
هوش مصنوعی: ناگهان صدای ناگهانی مانند شعلهای که از آتش بیرون میجهد، از میان ما بلند شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تیر تو کز استخوان ما جست
بازی است کز آشیان ما جست
رازی که از اوست نازش عقل
حرفی است که از زبان ما جست
آهی که درید پرده ی چرخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.