بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب
یا من به قتل میرسم امروز یا رقیب
شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید
مرگ مرا که میطلبد از خدا رقیب
با یار شرح درد جدائی چسان دهم
چون یک نفس نمیشود از وی جدا رقیب
هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ
ظلم است با سگ تو بود آشنا رقیب
در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست
دردی از این بتر که بود یار با رقیب
با هاتف آنچه کرده که او داند و خدا
بیند جزای جمله به روز جزا رقیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و رنجی که از جدایی و حضور رقیب رنج میبرد، اشاره میکند. او احساس میکند که اگر یار او شب گذشته با رقیب بوده، ممکن است به زودی به قتل برسد یا رقیبش او را از میان بردارد. او با بیصبری از خداوند میخواهد که مرگش را از رقیب نخواهد. شاعر نمیداند چگونه درد جدایی از یارش را بیان کند، چون همیشه در فکر اوست. همچنین، او به این موضوع اشاره میکند که رقیب هم با یار آشناست و این موضوع برایش دردناک است. در عاشقی، غمها و دردهای زیادی وجود دارند، اما درد این جدایی و حضور رقیب بسیار شدیدتر است. شعر در نهایت به این نکته اشاره میکند که هر چیزی که میان او و رقیب در حال رخ دادن است، در نهایت به دست خداوند و روز جزا مشخص خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر دیروز یارم با رقیب بود، امروز یا من میمیرم یا رقیب.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که مرد به ناکامی دچار شد و مرگ مرا ندید، زیرا او از خدا درخواست رقیب میکند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم حال خود را از جدایی با معشوق برای او بازگو کنم، در حالی که حتی یک لحظه هم نمیتوانم از او دور باشم و احساس دلتنگی میکنم؟
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که کسی که با تو آشناست و به رازهایت دسترسی دارد، باید مورد اعتماد و محرم باشد، اما واقعاً جای تأسف است که رقیب تو هم به اندازهای به رازها و دلایل تو آشناست که مانند یک سگ به تو نزدیک میشود. این نشان میدهد که در زندگی، ممکن است افرادی که باید به آنها اعتماد کرد، خود به رقیب تبدیل شوند و این موضوع نشاندهنده ظلمی است که بر فرد میرود.
هوش مصنوعی: در عشق، غم و دردهای زیادی وجود دارد، اما هیچ چیز به اندازه این که محبوب با رقیب باشد، دردناک نیست.
هوش مصنوعی: شخصی که با زبان الهام و وحی، به قول و عملی میپردازد، تنها خود او و خداوند از حقیقت آن باخبرند و در روز حساب، جزای تمام اعمال روشن خواهد شد و رقیبانی در آنجا وجود نخواهند داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد سحر به پرسش من یار با رقیب
یا من زرشک جان دهم امروز، یا رقیب
از خون من که کشته شدم، پیش از او گرفت
ز آن پیشتر که کشته شود خونبها رقیب!
ای بیوفا، بس است جفا از خدا بترس
[...]
حیف از تو ای پری که شوی یار با رقیب
او دیو و تو پری تو کجا و کجا رقیب
دیر آشنای من ز تو در حیرتم که چون
شد زود آشنا به تو، دیر آشنا رقیب
تا کی رقیب را نگرم با تو کاشکی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.