شهاب گودرزی
شهاب گودرزی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷:
مثلا این رو اینطوری معنی میکنند: متظور از بسیار سفر باید تا پخته شود خامی . یا در مسافرت هست که یک نفر رو میشناسی . باهاش برو مسافرت تا بشناسیش .
تفسیر ظاهری؛ هر کی رو میخای بشناسی، باهاش برو مسافرت جاده ای، از مکانی معلوم به مکانی معلوم، یا از مبدا به مقصدی. سوار اتوبوس یا خودرو شخصی بشن و باهم برن مسافرت.
ولی ، تفسیر درونی داره و ربطی به مکان و فیزیک و ماده نداره. خیلی عمیقه و توضیح دادنش سخته
شهاب گودرزی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷:
به عقیده من تمام این برداشت ها یا تفاسیری که دوستان از ابیات شاعران میکنند فقط ترجمه معنی هست و اصلا ربطی به سِرِ درون این اشعار ندارد.
شهاب گودرزی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط:
نمیشه بگیم دَر به دَر یعنی کسی که از دَر بیرون رفته و آواره شده. این معنی نمیده . این تعبیر ظاهری کلمه هست. اگر دَری بوده که ازش خارج شده، پس جایی بوده که زندانی بوده. حالا چطور میشه که از زندانش در بیاد، ولی دربدر و سرگردان باشه. بهم نمیان
شهاب گودرزی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط:
دربدر یعنی کسی که از دُر بیرون میاد و چون راه رو گم میکنه، وقتی که به دَری میرسه، با سختی بازش میکنه و بعد، جلوش در بعدی رو میبینه و تا انتها دَربِدَر میشه
شهاب گودرزی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط:
دُر بمعنی گوهره ی وجود آدمیت هست که از پیله ی تَن (صدف ) یا تن(بمعنی چاه تاریکی جهل) بیرون آمده . حالا کسی که دُرّی شده، وقتی از دُر بیرون بیاد، دربدَر میشه
شهاب گودرزی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط:
اینم میشه :
چندی به خویش رفتم و از دُر به دَر شدم
از دُر برون جستم و دربدر شدم یا از دُر برآمدم و دربدر شدم
شهاب گودرزی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط:
یک چند به خوشه رفتم و گوهر آمدم (؟)
آخر به دور داس فلک چون درآمدم
این غلط سروده شده. درستش اینه:
چندی به خویش رفتم و از دُر به دُر شدم
از دُر برآمدم و دربدر شدم