فرید وحدت
فرید وحدت در ۳ ماه قبل، جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۶ در پاسخ به Hassan دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:
با درود،چون سینه ها،تشبیه به بسیار با جمع بستن است،یعنی سینه ای چنان که باید.و اینجا سینه همان است که در عربی صدر گفته می شود،و آیه ی،رب الشرح لی صدری،و یسرلی امری و....ناظر به آن است.انجا که وحی بر پیامبر و امر بر بنده دارد می شود.و جز قلب و دل و فواد است،زبان دل زبان احساس است،زبان و ارتباط در صدر و سینه فکر و خیال است.کما اینکه در درویشی و عرفان و تصوف،ذکر است و فکر،ذکر خفی با دل است،و فکر با صدر.و این صدر و سینه همان ذهن است.که رب الشرح لی صدر،به من ذهن باز و گسترده عطا کن.رو سینه را چون سینه ها،هفت آب شوی از کینه ها،ذهن و فکرت را برای آموختن و اندیشیدن بدون پیش قضاوت و تصلب و تعصب آماده کن.البته این ها که نوشتم در حد آموخته ها و درک و فهم من بود،بسا جز این و یا بیش از این باشد.با احترام⚘️🙏
فرید وحدت در ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۲ در پاسخ به خراباتی آتش دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
درست است،و نیز دلبستگی بجایی به حافظ را اظهار نموده اید
فرید وحدت در ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۰:
دوستان گرامی درود،با توجه به اینکه خیام مشرب فلسفی داشته،و با اندیشه های فلاسفه ی پیشین آشنا بوده است.این رباعی می تواند،بیان نظر هراکلیتوس باشد که می گوید:(هراکلیتوس جمله مهمی دارد «زندگی کودکی است که بازی میکند و قطعات را در یک بازی جابهجا میکند: پادشاهی از آنِ کودک است» (قطعه ۵۲ دیلز). هراکلیتوس از کودکی می گوید که در ساحل بازی میکند، قلعههای شنی میسازد و معصومانه آنها را ویران میسازد ).لذا این رباعی می تواند بیان همین اندیشه باشد،که پس از خیام،نیچه این اندیشه را در بیان آرای خود بکار می گیرد.جمله ای که از هراکلیتوس نقل کردم،در مقاله ای آمده است که به شرح تاثیر پذیری نیچه از هراکلیتوس می پردازد.چنان که نوشتم،به نظرم پیش از نیچه خیام نیز با این اندیشه ی هراکلیتوس موافق و هم رای بوده است،و از این رو وی را فیلسوفی (دهری) چون ابوالعلا معری می دانند.اما از آنجا که در روزگار خیام فلسفه عموما( و به خصوص آرا فلاسفه یونانی غیر از افلاطون و ارسطو (و حتی ایشان افلاطون و ارسطونیز در نزد متکلمان مسلمان)) کفر و زندقه دانسته می شد،و حتی می توان گفت مجرد اندیشه و تعقل خارج از بسترهای دینی آن زمان چنین تعبیر می شد،پس شعر و استعاره تنها راه اظهار اندیشه بود.که البته حتی همین نیز خیام را قرن ها و حتی تا امروز نیز از رد و انکار و تکفیر رهایی نداده است.تفصیل مقاله( تفسیر نیچه بر مبنای مفهوم بازی)که شرحی است،مبتنی بر نظرات دریدا در مورد نیچه،لینک آن را قرار می دهم.در مورد آرا خیام و فلسفه دهری نیز می توان با جستجوی ( فلسفه دهری و آرا خیام و ابوالعلا معری)به مطالب بیشتر در این خصوص دست یافت.با احترام ،فرید وحدت
فرید وحدت در ۸ ماه قبل، سهشنبه ۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:
با درود و سپاس بسیار خدمت عزیزان،در بیت ای نازنین ....تو چه مذهب گرفته ای....کت خون ما حلال تر از شیر مادر است....در حد فهم و درک این کمترین،از آنجا که در استنساخ و انتشار دیوان ها دخل و تصرف ها بعید نبوده و حتی تا حدی رواج داشته است،تصرف در واژه را بعید نمی دانم،که. اگر اصل بیت چنین بوده باشد که: ،ای نازنین (پس)چه مذهب گرفته ای، ، کت خون ما حلال تر از شیر مادر است، ،نخست آنکه از قدیم و تا کنون (پس)را برای توقف بر گفته و امر پیشین و طرح پرسش استفاده می کردند و می کنیم و اگر مخاطب حافظ را در محضر او حاضر بدانیم،با توجه به بیت پیشین آن چنین گفتن در پیوند با مقصود حافظ می نماید، و دیگر آنکه با توجه به اینکه نسخه نویس ها در بسیاری از اوقات باب مذاق روزگار خود در ابیات دست برده اند و الحاق و..نموده اند،بعید نیست که این واژه(پسر)نیز حاصل چنین امری باشد با احترام فرید وحدت
فرید وحدت در ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۵ در پاسخ به هادی رنجبران دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۶:
با درود،در قسمت نخست نوشته ی شما،به وحدت موضوع در اشعار جناب مولوی و پراکندگی در سعدی و حافظ اشاره شده است،که از جهت اهمیت موضوع موجب کنجکاوی برای پی جویی موضوع شد.بنابرای چنانچه زحمت نباشد،ماخذی را که دربررسی موضوع می توان از آنها بهره گرفت،اگر معرفی کنید،مایه منت پذیری و سپاسگزاری بسیار خواهد بود.سپاس