گنجور

حاشیه‌گذاری‌های گردآفرید

گردآفرید


گردآفرید در ‫۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۱ در پاسخ به محمد رضوانی دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵:

با عرض سلام به آقای رضوانی ارجمند. جنابعالی یکی دو مرتبه به اصطلاح زبانشناسی ارجاع داده اید اما تحلیل نادرست انجام داده اید. از منظر زبانشناسی مثلا یک فرهنگ نویس را تصور بفرمایید. واژه ها را همه می نویسد زشت و زیبا ندارد، اما..... یک اما ی بزرگ..... واژه ها را همگی برچسب می زند و قدر و اندازه و مفهوم و کاربرد و مکان و زمان و ریشه هر یک شرح می دهد. پس به دلیل کار تخصصی است که همه واژه ها یکسان می شوند اما این یکسانی یک یکسانی نظری است و نه عملی، دوست ارجمند، و در یک بافت علمی است و نه کوچه و خیابان! فرهنگ نویس به دشنام ها و البته دیگر کلمه ها برچسب می زند، محل و زمان کاربردش را و مطالب بسیار دیگری را در مورد آن شرح می دهد. کار بسیار تخصصی است. برای آنکه بهتر شرح دهم مثلا آیا ما می توانیم بگوییم پزشک در اتاق عمل بر سینه و شکم بیمار چاقو می زند و سپس حال بیمار بسیار خوب می شود، پس ما هم در کوچه و خیابان چنین کنیم؟! گسترش دشنام در سخن و برخی از اشعار سال های اخیر، نوعی حرکت است که در زبان قابل مشاهده است و دارای تحلیل و توضیح تخصصی است. با سپاس

گردآفرید در ‫۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۰ در پاسخ به سورنا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲:

درود بر سورنای بسیار ارجمند. ممنونم از پاسخ شما. شما با این جمله آغاز می فرمایید که "رستم نمی دانست که سهراب فرزندش است"... پهلوان و قهرمان ما (البته فرشته نیست که بی عیب و نقص و خطا باشد) رستم... که البته در زمانی که سهراب حضور دارد، می شود اَبَر پدر ایرانی، نمونه اعلا و برتر پدر ایرانی.... در حال حفظ آب و خاک و جانفشانی برای وطن.... اما نمی داند سهرابی هست که فرزند اوست!! سخن من این است: 1) کسی که خانه اش آباد نیست چگونه می تواند وطنش را آباد کند؟ (یاد این جمله معروف دکتر حسابی می افتم که جهان سوم جایی است که خانه خراب می شود آنکه بخواهد وطنش را آباد کند!) 2) آیا این یک هشدار از سوی حضرت فردوسی به ما نیست که می گوید ایرانی دقت کن، پدرت اگر رستم هم باشد ممکن است از تو بی اطلاع باشد و به دلیلی که تو نمی دانی نابودت کند؟ (بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش). نظر شخصی من در این مورد این است که حضرت فردوسی می کوشد که قهرمان هایش گاهی خطا کنند، تا از طریق شرح و بررسی ایشان، به ما فراز و فرودهای زندگی (به ویژه ابعاد فرهنگی-تاریخی زندگی ایرانی) را بیاموزد و چراغ راهمان باشد. به نظر من تمام خطاهایی که در قالب روابط والد (پدر یا مادر) و فرزند بروز می کند از همین جنس است. یعنی راهنمایی های عمیق در این حوزه که دارای ابعاد روانشناختی، جامعه شناختی، دینی، فرهنگی و تاریخی است. با سپاس فراوان

گردآفرید در ‫۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۴ - جواب به خرده‌گیر:

با عرض سلام و ادب و احترام

سوالی داشتم در مورد سبک این شعر که البته در ادبیات ایران و جهان مشابه هم بسیار دارد. هنگامی که در شعر یا متن ادبی از دشنام و ناسزا استفاده می شود، این رخداد به لحاظ زبانشناختی چگونه توصیف می شود؟ مثلا بسیاری از رخدادهای نه چندان دلچسب در متون مختلف از طریق استعاره قابل توضیح است. اما دشنام قابل توضیح نیست، یعنی نمی توانیم بگوییم که مثلا شاعر معنای زیبایی را در نظر داشته اما در لفظ ، از ناسزا برای شرح آن استفاده کرده است! که البته اگر هم چنین باشد باز کاربرد الفاظ ناشایست در متن توجیه نمی شود و به هر حال از حرمت لفظ کاسته می شود. خواهشمندم اگر کسی در این مورد اطلاعی دارد که دشنام در متن چگونه قابل توضیح و تحلیل است مرا راهنمایی فرماید. بسیار سپاسگزارم.

گردآفرید در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۲ در پاسخ به مینا سهرابی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳:

ممنونم

 

گردآفرید در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲:

با سلام و درود به همه دوستان

ممنونم از این سایت بسیار عالی. واقعا خواندن نظریات مختلف و معانی مختلف برای ابیات خیلی به درک بهتر کمک می کنه.

گردآفرید در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۴ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲:

 

کاش فردوسی اشاره ای هم به این مورد می کرد که کسی که فرزندش را بکشد (سهراب) یا باعث فرار او از مملکت و مرگ او بشود (سیاوش) یا او را به دلیل هر چیزی در کوه و بیابان رها کند و... و... و...حکمش چیست.

گردآفرید در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۶ در پاسخ به انوشه روان دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲:

با سلام و احترام به همه فرهیختگان مخاطب گنجور.

در روزها و سال های معاصر فرزند کشی های دلخراشی رخ می دهد (البته علاوه بر پدرکشی های دلخراش) که بهتر است واقعا هر دو مورد را در زمره تابو محسوب کنیم. رستمی که فرزند می کشد با رستمی که چنین نمی کند هرگز برابر نیست. بنابراین تابو ندانستن فرزند کشی از زشتی آن نمی کاهد.