گنجور

حاشیه‌گذاری‌های اشکان رنجبر بیرانوند

اشکان رنجبر بیرانوند


اشکان رنجبر بیرانوند در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - حکایت:

سلام و عرض ادب،

خوانش و درک شعر کمی برام سخته، بخصوص نقطه‌ی عطفی که ناگهان پیر جهان‌دیده به خودش می‌گیره، بخصوص ابیات پایانی رو درک نمی‌کنم. عزیزی هست که کمی راهنمایی کند؟ چون زیر مجموعه‌ی "مواعظ" هستش بنده انتظار پندی یا پیامی عمیق  پشت داستان داشتم.

اشکان رنجبر بیرانوند در ‫۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - حکایت:

پاره ای ازین شعر توسط شهرام شعرباف تنیده شده در موسیقی راک به زیبایی فراهم شده است و به دوستداران حتماً شنیدنش را توصیه می کنم.

اشکان رنجبر بیرانوند در ‫۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:

این پاره یه جوری هستش و من نمی‌تونم خیلی بفهممش:

چندین سر و پای نازنین از سر و دست: معنی این پاره چی می‌شه؟؟

شبیه اینه بگی غذار خوری با دهن و حلقوم نازنین از حلقوم و مِری. ممنون از شما

اشکان رنجبر بیرانوند در ‫۲ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳:

دشمن به غلط گفت که من فلسفیم

ایزد داند که آنچه او گفت نیم

لیکن چو درین غم آشیان آمده‌ام

آخر کم از آن که من بدانم که کیم

اشکان رنجبر بیرانوند در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۴:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳:

آیا منظور شاعر از " شدند" در مصرع آخر به همان کسایی است که در مصرع قبلش می‌گه نپاییدن(دووم نیاوردند)؟ 

با توجه به رباعی قبلی آیا خیام انسان‌ها رو دعوت به فیلسوف بودن(به معنای کسی که از چیزهایی که بقیه سرسری می‌گذرن شگفت‌زده بشه و هنر "شگفت‌زدگی"  رو یاد بگیره)  دعوت می‌کنه؟ 

به نظر شما عزیزان آیا این شگفت‌زدگی اون مستی‌ای نیست ( حس گمگشتگی‌ که علیرغم زیباییش "اشکی‌ست که خون دل درو پنهان است")که خیام ازش میگه؟ 

پیشاپیش سپاس