گنجور

حاشیه‌گذاری‌های هیچکس بی نام

هیچکس بی نام

تاریخ پیوستن: ۶م اردیبهشت ۱۴۰۳

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۱۳


هیچکس بی نام در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۹:

مو به تن آدم سیخ میشه، کجا بودی مولای جان وقتی این در افشانی هارو میکردی، چقدر سخت و بی معنی بود زندگی اگه تو نبودی جانم به فدات دور سرت بگردم مولای من

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

بعدشم ایشون یه ریاضی دان و منجم بوده و بسیار بسیار هم باعث افتخار هست حضورشون و دست آوردهاشون ولی چه ارتباطی داره که بعضی دوستان میخوان جواب مهمترین و اساسی ترین سوال زندگیشونو از اشعار یه آدم علمی که همه ذهنش پر از دو دو تا چهارتای معمول دنیای علم هست بگیرن، اصن علم و عرفان جمع اضداده

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

بعضی دوستان چنان قند تو دلشون آب شده که یه نفر یه سری حرف زده که با امیال و خوشگذرونی های دنیویشون جور میاد که انگار اون دنیا قراره این ابیات را حجت بگیرن و جواب کاراشونو بدن شما اگه طرز تفکرتون اینه چرا دنبال 4 تا بیت شعر هسین واسه مهر تایید پای کاراتون و سعی دارین خیام را یه عارف معرفی کنید، همینطوری خوش باشین و حال زندگیتونو ببرین دیگه. بعد جالب تر اینه که 60 هزار بیت مولانا را که بزرگترین عارف تاریخ بشریت هست و تو تک تک ابیاتش داره داد میزنه که این زندگی یه خواب بیشتر نیستو نمیبینن یا سعی میکنن نفهمن ولی جوری زیر این مدل اشعار ذوق زده میشن و افاده کلام میکنن که آدم متحیر میمونه

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

مات و مبهوت اون دوستانی هستم که با اعتماد به نفس کامل و بدون ذکر منبع و با نظر سخصی درخواست تغییر کلمات شعر را دارن، آخه چطور همچین چیزی میتونه ممکن باشه و این جسارت از کجا میاد؟؟!! اونم در مقابل اعجوبه ای مثل استاد سخن سعدی و در افشانی هایی که کرده

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را:

و چه سایه یزدانی معتبر از شما مولانای جان
از روز اول تا آخر عمر شاکر خدا بودن واسه خلقتت و نعمت برقرای ارتباط مستقیم با اشعارت باز هم حق مطلب شاکر بودن را بجا نمیاره. به امید دیدارت هستم هر شب و روز

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

امیر جان عزیزم استاد سخن اشاره به داستان حضرت یوسف دارن و زن هایی که زلیخارو ملامت میکردن که چرا عاشق یوسف شدی و وقتی خودشون یوسف را دیدن ترنج را از دست تشخیص ندادن و دست های خودشونو بریدن. حس میکنم شما جوونی و اول راه پس گمراه حرف های یه سری مدعی خالی از عشق و معرفت نشو عزیزم

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۱:

*من بقربانت بگردم جانان جانان....

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۱:

بردی از سر عقل و هوش و عقل و هوش و عقل و هوش
من به قربانت بگردان جان جانان، جان جانان، جان جان

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

جالبه یکی به عظمت و بزرگی عطار میفرماید
چون تو پیدا میشوی گم می شوم
لطف کن وز وسع من افزون‌میا

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۴:

الله اکبر از این همه نقل و شکر و قند و عسل که از دهن این بزرگمرد میریزه که حتی توانایی جمع کردنشو هم نداریم
الحق و والانصاف که ما پارسی زبان ها :
چه شکر فروش داریم که به ما شکر فروشد
که نگفت عذر روزی که برو شکر ندارم

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۴:

دور سرت بگردم من مولانای من
ای دل و جان بنده تو بند شکر خنده تو

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۰۲ دربارهٔ امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹:

نمیدونم سعدی بزرگ این شعرو خونده بود و یا صرفا یه مضمون مشابهی هست که توسط هر دو انتخاب شده ولی حتی اگه این شعرو هم خونده باشه بزرگی و عظمت شاعر و دلیل اینکه نامش چاودانست کاملا مشخص میشه
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

هیچکس بی نام در ‫۵ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تأمّل فاسد:

باور کردنی نیس واسم خوندن بعضی از کامنت ها و نظرات یکی میگه روی خوشی نداره کشتن زرگر یکی میگه تا این شعرو خوندم دیگه از مولانا خوشم نمیاد اون یکی میگه کاش آخرش بهتر تموم میشد. فقط کم مونده دوستان زرگر برن شکایت کنند که چرا به این کتاب مجوز چاپ میدید وقتی توش به ما توهین شده، دوستان خجالت بکشید واقعا اصن متوجه هستید کجایید و دارید چی می خونید ؟؟ مگه فیلم سینمایی یا کتاب داستان کودکه که این حرفارو میزنید ؟؟ دارید در مورد کتابی حرف میزنید که پشت تک تک بیت هاش کلی درس معارف و خودش شناسی و خدا شناسی نهفتست آخه چرا انقدر سطحی و ساده میبینید