فرهود
فرهود در ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۷ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲ - قصهٔ خورندگان پیلبچه از حرص و ترک نصیحت ناصح:
آیا میشود بگویید که مولانا در کجا گفته که ریشه کلمه کربلا، کرب و بلا است که او را محکوم میکنید که اشتباه کرده است؟
فرهود در ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:
در خوانشهای صوتی بالا بیت پنجم را چونَک choonak میخوانند.
«که» پس از «چون» همان حرف ربط «که» است که در حالت مستقل با کسره خوانده میشود پس وقتی که بعد از «چون» میآید باید با کسره و «چونکه» خوانده شود. دلیل اینکه در نسخ قدیمی به شکل چونک نوشته شده بر میگردد به شکل نوشتار در قدیم نه شکل تلفظ.
در نسخ قدیمی «هرچه» را «هرچ» نوشتهاند؛ آیا این را نیز «هرچْ» یعنی با «چ» ساکن بخوانیم!؟؟
فرهود در ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۳ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل شصت و هفتم - سُئِلَ عِیْسی عَلَیْهِ یَا رُوْحَ اللهِّ اَیُّ شَیْیءِ اَعْظَمُ:
دشمنی و غیظ در غیبت تو بر تو پنهان است. همچون آتش چون دیدی که ستارهای جَست آن را بکُش تا به عدم باز رود از آنجا که آمده است. و اگر مدد کنی به کبریتِ جوابی و لفظِ مجازاتی، ره یابد و از عدم دگر و دگر روان شود و دشوار توان آن را بازفرستادن به عدم.
یعنی: نفرت و دشمنی در نهانِ تو پنهان است و بر تو آشکار نیست و نمیبینیاش و مثل آتش شروع میشود اول ستارهای(جرقهای) میزند؛ آن جرقه را از بین ببر تا نیست شود. اگر با آن جرقه درگیر شوی آنوقت بیشتر میشود و آنگاه دشوار است که از بین ببریاش.
مولانا در قبل و پس از این جملات، چگونگی از بین بردن این جرقهها را توضیح داده است.
فرهود در ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۱۶ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل شصت و هفتم - سُئِلَ عِیْسی عَلَیْهِ یَا رُوْحَ اللهِّ اَیُّ شَیْیءِ اَعْظَمُ:
برکن به رفق سبلتشان گرچه دولتند / بشکن به حکم گردنشان گرچه گردنند
سبیل کندن کنایه است از شکستن هیبت و خصومت کسی، رفق یعنی نرمی و ملایمت.
گردن کنایه است از سرکشی
این بیت در مدح و ثنای مدارا است. وَالْعَافِیْنَ عَنِ النَّاسِ
فرهود در ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۵ - نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر صلی الله علیه و سلم منبر ساختند کی جماعت انبوه شد گفتند «ما روی مبارک ترا به هنگام وعظ نمیبینیم» و شنیدن رسول و صحابه آن ناله را و سؤال و جواب مصطفی صلی الله علیه و سلم با ستون صریح:
تسلُّس یعنی سالوسی و مکر
فرهود در ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۱:
به رقص آیی
فرهود در ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۴:
روز نیکو ز پگه پدید باشد
فرهود در ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۶ - در بیان آنکه اجرام موجودات از آسمان و زمین و تمامت نقوش و صور، حجاب و پردهٔ عالم غیب و جهان معنیاند. لیکن این پرده بر بیگانگان است نه اولیاء. همچون جوی نیل که در کام سبطیان آب بود و در دهان قبطیان خون. دست آدمی در حق دوست، نوازش و مرهم است و در حق دشمن گرز و زخم است. اکنون اجزای عالم همه آلت حقاند چنانکه هفت اعضاء آلت روحاند؛ پس با کسانی که حق را خوش است ایشان نیز خوشاند و با کسانی که حق خوش نیست ایشان نیز ناخوشاند.:
مهین به معنی «بزرگترین و مهترین» است و هم «خوار» در اینجا به نظر میرسد که به معنی خوار بکار رفته است. سلطان ولد در جایی دیگر نیز میگوید:
«پیش آن خور بود چو ذرهی مهین»
فرهود در ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ خیام » نوروزنامه » بخش ۲۱ - حکایت:
خلاصه به نثر امروزی:
از سام نریمان که فرماندهای بود که در همه جنگها پیروز میشد پرسیدند: جنگ و لشکرآرایی یعنی چه؟ پاسخ داد: غیرت شاه، دانش فرمانده درباره جنگ، سرباز جنگنده که زره داشتهباشد و بتواند از کمان خوب استفادهکند.»
فرهود در ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۰ در پاسخ به ملیکا رضایی دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل هفتادم - دلدارم گفت کان فلان زنده به چیست؟:
گرامی ارتباطی به ساختن طویله و لانه ندارد. منظور این بوده است که همچنانکه پرنده لانه دارد هرکس در این عالم جایی دارد و عاقلان را جایی است.
فرهود در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی:
خوی به معنی عرق اینطور خوانده میشود khwei و در یک سیلاب.
فرهود در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ - در مدح ابوالفضل علی:
قمار یا قماره، جایی است در جزیره جاوه که عود ( عود قماری ) منسوب بدان است ( دزی .ج ۲ص ۴٠۴ قماره ) . توضیح یاقوت در معجمالبلدان آنرا جایی در هند میداند و گوید عود بدان منسوب است عامه آنرا چنین تلفظ کنند و اهل معرفت [ قامرون ] گویند . مولف برهان آنرا نام شهری میداند در هند که عود قماری و عنبر اشهب و طاوس خوب از آن شهر آورند .
فرهود در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو:
قمار یا قماره، جایی است در جزیره جاوه که عود ( عود قماری ) منسوب بدان است ( دزی .ج ۲ص ۴٠۴ قماره ) . توضیح یاقوت در معجمالبلدان آنرا جایی در هند میداند و گوید عود بدان منسوب است عامه آنرا چنین تلفظ کنند و اهل معرفت [ قامرون ] گویند . مولف برهان آنرا نام شهری میداند در هند که عود قماری و عنبر اشهب و طاوس خوب از آن شهر آورند .
فرهود در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران:
قمار یا قماره، جایی است در جزیره جاوه که عود ( عود قماری ) منسوب بدان است ( دزی .ج ۲ص ۴٠۴ قماره ) . توضیح یاقوت در معجمالبلدان آنرا جایی در هند میداند و گوید عود بدان منسوب است عامه آنرا چنین تلفظ کنند و اهل معرفت [ قامرون ] گویند . مولف برهان آنرا نام شهری میداند در هند که عود قماری و عنبر اشهب و طاوس خوب از آن شهر آورند .
فرهود در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۸:
قمار یا قماره، جایی است در جزیره جاوه که عود ( عود قماری ) منسوب بدان است ( دزی .ج ۲ص ۴٠۴ قماره ) . توضیح یاقوت در معجمالبلدان آنرا جایی در هند میداند و گوید عود بدان منسوب است عامه آنرا چنین تلفظ کنند و اهل معرفت [ قامرون ] گویند . مولف برهان آنرا نام شهری میداند در هند که عود قماری و عنبر اشهب و طاوس خوب از آن شهر آورند .
فرهود در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵:
قمار یا قماره، جایی است در جزیره جاوه که عود ( عود قماری ) منسوب بدان است ( دزی .ج ۲ص ۴٠۴ قماره ) . توضیح یاقوت در معجمالبلدان آنرا جایی در هند میداند و گوید عود بدان منسوب است عامه آنرا چنین تلفظ کنند و اهل معرفت [ قامرون ] گویند . مولف برهان آنرا نام شهری میداند در هند که عود قماری و عنبر اشهب و طاوس خوب از آن شهر آورند .
فرهود در ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۹ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۲۳ دربارهٔ دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹ - قصیده:
نقش وشی و نقش مسطر ، گویا نامهای دو نوع از طراحی باشد که منظور از نقش وشی یعنی طرح با خطوط خمیده و دوّار
و نقش مسطر یعنی طرح با خطوط راست و خطکشی شده.
این معنی، حدس است.
یا شاید نام تخصصی دو نوع نقش و طراحی بوده است.
فرهود در ۱۱ ماه قبل، جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی):
زندهیاد رضا سقایی خواننده موسیقی لری این بیت را در یک آواز لری به نام «خسرو و شیرین» با کمانچه مجتبی میرزاده خوانده است. به این صورت:
چمن خار است اگر نسرین نباشد شکر تلخ است اگر شیرین نباشد
فرهود در ۱۱ ماه قبل، جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانهسرایی ده دختر:
خوی به معنی عرق اینطور خوانده میشود khwei و در یک سیلاب.
فرهود در ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۷ در پاسخ به فرهاد دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
در زمانیکه هنر ارزشی داشت کلمه استاد را برای معدودی افراد بکار میبردند آن هم فقط در موسیقی سنتی.