گنجور

حاشیه‌گذاری‌های امید باصری

امید باصری 🌐

"دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی،سال تحصیلی 1400-1399"


امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی:

معنای بیت 27

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

دل عقل از جلال او خیره

عقل جان با کمال او تیره

دلِ عقل از جلال او خیره،دلِ عقل اضافه استعاری است،عقل را که موجود،یک انسانی تصور کرده که دارای دل است،دلِ عقل و همچنین است،عقل جان در مصراع دوم،جان هم به انسانی تشبیه شده که دارای عقل است،هر دو اضافه استعاری هستند هم دلِ عقل و هم عقل جان،حقیقت عقل در مقابل عظمت و بزرگی خداوند،مات و مبهوت می شود و عقلِ جان هم،حقیقت جان هم،در مقابل کمال و عظمت خداوند،تیره و تار است...

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی:

معنای بیت 26

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

هیچ دل را به کُنه او ره نیست

عقل و جان از کمالش آگه نیست

روشن هست معنایش،هیچکس به ذات باری تعالی پی نمی‌برد،واقعا خداوند کیست؟ این عقل و جان همون،خلقت اول و دوم، اول ما خلق الله العقل،همون مبدع و ابداع و انبعاث که هفته پیش در موردش عرض کردم خدمت شما،میگه حتی عقل کل و نفس و جان،روح منظورش است،این نفس منظورش نفس عماره نیست،منظورش جان هست،حتی عقل و جان از کمال خداوند،عظمت خداوند،بزرگی خداوند،هیچ اطلاعی ندارد،هیچ آگاهی ندارد...

 

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی:

معنای بیت 25

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

او ز ناچیز چیز کرد ترا

خوار بودی و عزیز کرد ترا

آغاز سوره انسان،نام دیگر سوره انسان،دهر هست،یک اشاره ای کوتاه به اون قسمت داره،خداوند می فرمایدهَلْ أَتَیٰ عَلَی الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا چند تا آیه آغازین سوره دهر یا انسان رو بخونید،اشاره به آن قسمت ها دارد،که می فرماید: آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که چیزی هیچ لایق ذکر نبود؟ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا که چند تا آیه بعدی اش هم،اشاره به اون اطعام حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و  امام ‌حسین داره،زمانی که می خواستند افطار کنند،یک روز فقیر،بعد یتیم،بعد مسکین اومد،تمام غذای خودشان را به اون افراد دادند،حالا آغاز سوره دهر اشاره میکنه که روزگاری بر انسان گذشت که هیچ شیئ قابل ذکر نبود،هیچی نبود هَلْ أَتَیٰ عَلَی الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا آیا روزگاری بر انسان نگذشت که شیئ قابل ذکری نبود إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ما انسان را از آب نطفه آمیخته ای از زن و مرد آفریدیم،خلق کردیم،این اشاره به اون قسمت داره که انسان خوار بود،بی ارزش بود،ناچیز بود،چیزی نبود،او زِ ناچیز چیز کرد تو را،خوار بودی عزیز کرد تو را،فردوسی تقریباً عین همین مضمون،می فرماید: که یزدان زِ ناچیز،چیز آفرید،بدان،تا توانایی آرد پدید،چرا این کار را کرد؟ بدان جهت،تا توانایی آرد پدید،میخواست آن توانایی خودش را آشکار کند،در واقع او ز ناچیز چیز کرد تو را،یعنی شما را از عدم آفرید،ای انسان! خار بودی،بی ارزش بودی و تو را با عزت کرد،با ارزش کرد،پس او ز ناچیز،چیز کرد تو را،شما را از عدم آفرید و موجودی بی ارزش بودی،شما را بسیار عزیز و گرامی داشت...

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 110

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

یک حکایت بشنو ای گوهر شناس

تا بدانی تو عیان را از قیاس

حالا می خواد بعدش برای فهماندن این مطلب یک حکایتی بیاره،یعنی برای اینکه حقیقت را تشخیص بدی،به این حکایت گوش کن،که حالا حکایت بعدی هست

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 109

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

یشم را آنگه شناسی از گهر

کز خیال خود کنی کلی عبر

زمانی میتوانی یشم و گوهر را از هم تشخیص دهی که خود را از خیالات وا رهانی

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 108

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

تا یکی مو باشد از تو پیش چشم

در خیالت گوهری باشد چو یشم

اگر مویی جلوی چشمت باشد تو گوهر را همانند یشم میبینی،یشم سنگی هست که ارزش چندانی ندارد

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 107

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

چشم من چون سرمه دید از ذوالجلال

خانهٔ هستیست نه خانهٔ خیال

چشمان من چون از ذوالجلال نیرو گرفته،بنابراین جایگاه هستی است،نه خانه خیال

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 106

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

چشمشان خانهٔ خیالست و عدم

نیستها را هست بیند لاجرم

چنین چشمانی فقط جایگاه خیال است و به ناچار،چیزهایی را که وجود ندارد می بینند و آن ها را مجسم می کنند

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 105

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

زانک سرمهٔ نیستی در می‌کشد

باده از تصویر شیطان می‌چشد

زیرا چشمهای ظاهر قوّتشان از عالم فانی هست و مستی آن ها از صور خیالی است که شیطان آن به آنها نشان می دهد نه از شراب حقیقی

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 104

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

در دو چشم غیر من تو نقش خود

گر ببینی آن خیالی دان و رد

اگر در غیر از این دو چشم،در چشم دیگری،نقش خود را دیدی،بدان که آن خیال است و حقیقت ندارد

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 103

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

کاندرین چشم منیر بی زوال

از حقایق راه کی یابد خیال

آن نقش حقیقی که به سخن آمده بود گفت،در این چشمی که از حقایق،روشنایی بی زوال دارد،خیال راه نمی یابد و هرچه اینجاست حقیقت است

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 102

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

نقش من از چشم تو آواز داد

که منم تو تو منی در اتحاد

اما نقش حقیقی من در چشم تو به سخن آمد و گفت،من نقش حقیقی تو هستم و تو من هستی و ما به مقام اتحاد رسیده ایم که همان فناء فی الله است،دو تامون اینجا یکی هستیم

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 101

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

گفت وهمم کان خیال تست هان

ذات خود را از خیال خود بدان

‏ وهم به من گفت،آنچه که میبینی خیال توست،نه حقیقت تو

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 100

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

گفتم آخر خویش را من یافتم

در دو چشمش راه روشن یافتم

سرانجام من به حقیقتِ خودم پی بردم و در آینه وجود او راهِ روشن را پیدا کردم

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 99

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

آینهٔ کلی ترا دیدم ابد

دیدم اندر چشم تو من نقش خود

من آینه کلی تو را دیدم و در آن نقش خودم را مشاهده کردم

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 98

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

دیدهٔ تو چون دلم را دیده شد

شد دل نادیده غرق دیده شد

وقتی که من چشم دل پیدا کردم،با بصیرت تو دل نابینا و بی بصیرت من غرق نور گشت

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 97

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

زین طلب بنده به کوی تو رسید

درد مریم را به خرمابن کشید

اگر بنده ای به کوی خداوندی رسیده،به خاطر طلبش بوده و اگر کسی درد نداشته باشد،به جایی نمی رسد،حضرت مریم درد داشت،که به زیر درخت خرما رفت

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 96

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

گفتم ای دل آینهٔ کلی بجو

رو به دریا کار بر ناید بجو

به دل خودم گفتم آینه‌ای پیدا کن که کلّی باشد،حالا مصرع دوم را حالت  تمثیل می آورد،باید به دریای حقیقت بپیوندی،زیرا در آنجا همه چیز را خواهی دید و به چیز اندک،مثل جوی آب اکتفا مکن،حالا منظورش اینه که روی یاران این جهانی،مثل جوی آب است و تو باید خود را به دریا برسانی،که در اینجا دریا آینه کلی یا آینه جان هست

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 95

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

آینهٔ جان نیست الا روی یار

روی آن یاری که باشد زان دیار

آینه جان تنها روی یار است،آنهم یاری از عالم معنا

 

امید باصری در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

معنای بیت 94

برگرفته از ترجمه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

آینهٔ آهن برای پوستهاست

آینهٔ سیمای جان سنگی‌بهاست

هر کسی برای شناخت خود به آینه نگاه میکند،آینه‌ای که از آهن ساخته شده،برای دیدن پوست و ظاهر است،اما آینه سیما،برای دیدن جان است که بسیار با ارزش است،اشاره داره به حدیث المؤمن مرآه المؤمن که انسان باید چهره خودش را در چهره مومن ببینه

 

۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode