شهرام بنازاده در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۶ - در تفسیر این حدیث مصطفی علیهالسلام کی ان الله تعالی خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلی من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو ادنی من البهائم:
این همه علم بنای آخرست
که عماد بود گاو و اشترست
آخور آخر نوشته شده است
عاطفه در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴:
در بیت دوم احتمالا کلمه « وبالست » صحیح است .
عاطفه در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:
در بیت اوّل مصراع دوم آیا ر من نهد صحیح است یا در من نهد ؟
مجتبی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:
شاید دلیل ان گذشته سنایی است.آنطور که نقل شده جوانی این شاعر بزرگ بیشتر در حمد وثنای امرای غزنوی و کمی لاابالی گری گذشته است.سنایی شبیه فضیل ایاض از گذشته خود می گریزد .اگر چه در نیمه دوم عمر خویش متحول شده ولی گذشته نه چندان روشن، او را می آزارد.به هر روی این شعر فاخر هم از سر نیاز است وهم از روی عشق. اگر در مناجات ها دقت کنید وقتی شخص مضطر خدا را می خواند هر بار اورا با نامی متفاوت صدا کیزند گویی در اینجا نیز این اتفاق رخ داده است.
روفیا در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:
در نهاد هر کسی صد خوک هست
خوک باید سوخت یا زنار بست
تو چنان ظن میبری ای هیچ کس
کین خطر آن پیر را افتاد بس
در درون هر کسی هست این خطر
سر برون آرد چو آید در سفر
تو ز خوک خویش اگر آگه نهای
سخت معذوری که مرد ره نهای
گر قدم در ره نهی چون مرد کار
هم بت و هم خوک بینی صد هزار
خوک کش، بت سوز، اندر راه عشق
ورنه همچون شیخ شو رسوای عشق
این ابیات خطاب به کسانی است که در یک نقطه ایستاده اند و بدون پای نهادن در کوی پر پیچ و خم عشق ( به خدا، به جهان، به آدمیان) رهروان را ملامت می کنند.
البته که املای نانوشته غلط ندارد! نمره هم ندارد!
مرد آن است که به راه افتد و خود را در معرض بلا قرار دهد.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
روفیا در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:
خدای را شکر که دختر ترسای دلفریب قالب تهی کرد وگرنه خدا میداند وصال مرد پیر فقیر با دختر زیبای دلربا چه پایان اسفناکی داشت!
روفیا در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:
آیا شیخ سمعان یا صنعان شخصیتی واقعی بود یا افسانه ای؟
علی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:
بیت آن که با نمرود این احسان کند، ظلم کی با موسی عمران کند کاملاً درست است، نظر آقای حسامپور اشتباه است (می) در میکند کاملاً اضافه بر وزن شعر است، نظر آقای علی که گفته اسکلت شعر از کس دیگه ای هست هم باید عرض کنم تاثیر پذیری شعرا از یکدیگر کار دور از ذهنی نیست شعرای بزرگ مثل حافظ از خواجو و سعدی تاثیر گرفته در این مورد کتاب ذهن و زبان حافظ رو مطالعه کنید، مهم اینه در حد تقلید نباشن بلکه نو آوری داشته باشن، نظر آقا محسن هم اشتباه بوده چون چون ظلم و احسان قافیه نمی شن، کند در این بیت ردیف شعر هست با قافیه اشتباه نکنید، آقای مسیح هم که ردیف شعر را به می کند تغییر داده می اینجا اضافه هست و وزن شعر را دچار اختلال می کنه،
نظر بعضی از دوستان درسته موسا باید به صورت نوشتاری آن یعنی موسی خونده بشه
حمید زارعی مرودشت در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲:
مصاریع این غزل جابه جا تایپ شدن
اصل غزل در ادامه
شکوهی جور تو نگشاید دهان زخم را
سرمه باشد جوهر تیغت زبان زخم را
سینهچاکیم وخموشیترجمان عجزماست
ره ز لب بیرون نمیباشد فغان زخم را
عاشقان در سایهٔ برق بلا آسودهاند
ابرو از تیغ است چشم خونفشان زخم را
دردمندم یأس میجوشد اگر دم میزنم
از سخن خون میتراود ترجمان زخم را
پردهدار جاده کی گردد هجوم نقش پا
بخیه نتواند نهان کردن دهان زخم را
تا رسد برکنگر مقصود دست نالهای
بردهام تا کرسی دل نردبان زخم را
نقد عشرت را زبانی نیست از سودای درد
خنده در بار است چونگل کاروان زخم را
جوهر اسرار آیا از خلفگیرد فروغ؟
خونکند روشن چراغ دودمان زخم را
از حدیثدردمندان خونحسرت میچکد
غیر موج خون زبان نبود دهان زخم را
تا به وصف تیغ بیدادت زبان پیدا کند
موج خون، انگشتِ حیرت شد دهان زخمرا
بیبهاری نیست دندان بر جگر افشردنم
بخیه دارد شبنمیها بوستان زخم را
گَرد بیدردی بهروی هر دو عالم فرش بود
سجدهایکردم چو مرهم آستان زخم را
زین بیابانکاروان صبح بیخود میرود
نیست مقصد جزفنا محملکشانزخم را
بینوایی نیست ساز پرفشانیهای شوق
ناله خوشکردهست امشب آشیان زخم را
صبح امیدیم بیدل آفتاب عشقکو
تیغ میلی میکشد خوابگران زخم را
(بیدل)
ناشناس در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:
من هم گمان میکنم بک در این جا در معنی دیرین خود ، قورباغه است . دهخدا این بیت خسروانی را شاهد آورده که بیانگر کاربرد ان در زبان و ادبیات است :
ای هم چو «بک» پلید و چنو دیده ها برون
مانند آن کسی که کند چشم خویش کژ .
با سپاس چمن زار
انوش در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵:
استادشجریان خوندن که از شهوت برون جستم من امشب..ودرمصرع بعدی چنان چیزی که در خاطر نیابدرو نیاید خونده!!نه تنها امشب روجایگزین امروزکردن بلکه رسما باجفت پارفتن توشعر!!ازشهوت برون رفتم من امشب معنی نداره
محسن در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۱:
اشتباه می فرمائید
هجا درست است
پیشنهاد شما 17 ضرب دارد
با درود
محسن در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۸:
بله عمامه داشته، اما زاهد نبوده!
غبار در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
با اجازه از آگاهان به شعر و ادبایران اسلامی:
مولوی، مفسر قرآن است. چه در مثنوی و چه در دیوان شمس.
تا به حال کار عمیقی بر روی تفسیر قرآن مولوی صورت نگرفته و کتاب هایی چون "آیات مثنوی" هم کامل نیستند و جای کار بیشتری هست.
قافله بر قافله که در این شعر گفته شده می تواند اشاره به: کادح الی ربک و نیز انا الیه راجعون باشد.
نعره زنان در گوش ما که سوی شاه آ ای گدا هم می شود به: یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ
و توبوا الی الله....
اوقاتتان خدایی باد.
یا علی
گنجورخوان در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۹:
چقدر اشعار بیدل محزون است
س ش در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۱:
چون این رباعی دارای 15 ضرب یا هجا می باشد ، در مصرع دوم از بیت اول باید تغییراتی مثل زیر داد تا در ادای الفاظ سکته نیفتد: "همچو لاله ی غرقه ی خون است چاک پیرهنم"
کمال در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۱:
جمع آن : 8313
علی کیهانی شایان در ۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - از زبان اهل خراسان به خاقان سمرقند رکنالدین قلج طمغاج خان پسرخواندهٔ سلطان سنجر:
سلام علیکم و رحمة الله
اللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
در بیت اوّل مصراع اوّل عبارت«به سمرقند» را به
«بر سمرقند» تغییر دهید.
و در بیت سوم،مصراع اوّل «آه عزیزان» را به «آه غریبان»
تغییر دهید.
با سپاس
محمدم در ۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۵ - نصیحت:
در بیت اول مصرع دوم، گویا مثال غلط است و صحیح تر این بود که منال قرار می گرفت.
به نظر می رسه غلط املایی رخ داده
عین-غین در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷: